گاهی شلوغی پیاده رو

گاهی شلوغی پیاده رو ...

بهانه ی خوبیست ...

که دست های کسی را ...

برای همیشه گم کنی ...

درست در لحظه ای که ...

تکه ای از دوستت دارم ...

هنوز در دهانت است ...

آنوقت دیگر چه فرق می کند ...

بر پیاده روهای خلوت ...

همیشه باران ببارد ...

یا دست هایت را ...

به هر که نشان می دهی به جا نیاورد ؟

او با تمام رهگذران ...

بی تفاوت از کنارت می گذرد ...

با تمام مسافران چمدان می بندد ...

و هر روز با اولین قطار صبح ...

آنقدر دور می شود ...

که تمام مزارع قهوه هم نتوانند ...

حرفی در دهان فنجان ها بگذارند ...

#لیلا_کردبچه
دیدگاه ها (۱۶)

برای امشـب متـنی نـدارم . . .حرفـم حرف سـاده ایـست . . .امـش...

یـا دستـــم را بگیـــر . . .یـا هـر چـه می تـوانــی . . .از ...

اگر مـرا دوسـت نداشتـه باشـی . . .دراز مـی‌کشـم و مـی‌میـرم ...

نمـی دانـم . . .در کجای عشـق ایستاده ام؟!خوب اسـت یا بـد؟اما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط