فغان که سرگذشت ما

فغان! که سرگذشتِ ما
سرودِ بی‌اعتقادِ سربازانِ تو بود
که از فتحِ قلعه‌ی روسبیان
                                  بازمی‌آمدند.
باش تا نفرینِ دوزخ از تو چه سازد،
که مادرانِ سیاه‌پوش
ــ داغ‌دارانِ زیباترین فرزندانِ آفتاب و باد ــ
هنوز از سجاده‌ها سر برنگرفته‌اند!

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
دیدگاه ها (۲)

ای واژه خجسته آزادی!با این همه خطابا این همه شکست که ماراستآ...

طلا، مچاله‌اش هم طلاست، کثیفش هم طلاست، بریده و شکسته و از ه...

«أتَعلمُ مَا هُوَ الحَنين؟الحَنينُ هُوَ حينَ لَا يَستطيعُ ال...

از لای موهایش چه می‌خواهد ببرد بادوقتی تمام عطرشبین انگشتان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط