شب آنچنان زلال که میشد ستاره چید

شاعر فریدون مشیری
🍒🌱دستم به هر ستاره که می خواست می رسید
نه از فراز بام که از پای بوته ها
می شد ترا در آینه هرستاره دید
در بی کران دشت
در نیمه
های شب
جز من که با خیال تو می گشتم
جز من که در کنار تو می سوختم غریب
تنها ستاره بود که می سوخت
تنها نسیم بود که می گشت🌱🍒


...
دیدگاه ها (۰)

عشق تنهاست،بین این آدمها

من رموز عاشقی ، از خوی یار آموختمگریه و سودا و غم را از ن...

ازتوچه پنهان

پناه می برم به یاس

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط