به لبهایم مزن قفل خموشی

به لبهایم مزن قفل خموشی
که من باید بگویم راز خود را
لبم با بوسهٔ شیرینش از تو
تنم با بوی عطرآگینش از تو
نگاهم با شررهای نهانش
دلم با نالهٔ خونینش ازتو

#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

رنگ چشمش را چه میپرسی ز منرنگ چشمش کی مرا پا بند کرد آتشی کز...

ای عشق تو را دارم و دارای جهانمهمراه تویی، هر چه تو گویی و ت...

#کـم_مبــاد#از_خـانه_دل#پـای ♣ تــᵇ❤ ᵗــو♣

⁣آن کهنه درختم که تنم زخمی برف استحیثیت این باغ منم ، خار و ...

نمی‌دانم از کجا باید شروع کنم. از شبِ رفتنت؟ از سکوتی که بعد...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط