fake kook
fake kook
part*²⁷ ②⑦
شب
کوک: سلام بچه ها خونه اید
ساینا: اره
کوک: ا/ت کجاست
ا/ت: اینجام
لباس خوابمو پوشیده بودم و موهامم صاف نکرده بودم رفتم پیششون نشستم
ا/ت: پیتزا و مرغ سوخاری سفارش دادم جونگکوک برو بیارش
کوک: باشه
ساینا: مرسی
ا/ت: خواهش
کوک: چرا این همه سفارش دادی
ا/ت: گفتم دور همیم بخوریم
ساینا: من زیاد نمیخورم
ا/ت: ولی من میخورم
کوک: بخورین
داشتیم شام میخوردیم
ساینا: ا/ت جان خوشت میاد با این تیپ اومدی نشستی
ا/ت: تیپ من مگه چشه خیلیم خوبه خونگی دیگه من توخونم راحتم
ساینا: من اینجام هیچی جونگکوک میگم
ا/ت: جونگکوک تو بدت میاد
کوک: که چی
ا/ت: که من اینجوری نشستم
کوک: نه چطور
ا/ت: دیدی که بدش نمیاد
ساینا: حداقل ارایشتو پاک میکردی
ا/ت: من ارایش نکردم همینجوری خوشگلم
ساینا: تو ارایش نکردی ا/ت جان مارو مسخره نکن
کوک: راس میگه ارایش نکرده
ساینا:از چه قرصی استفاده میکنی اینقدر میخوری هیچی هم به اندامت اضافه نمیشه
ا/ت: هیچ قرصی نمیخورم اندام عالیه حسودیت میشه بهم اینقدر میپرسی
ساینا: حسودی نه نمیشه دهنتو پاک کن اه اه حالم بهم خورد من دیگه نمیخوام
بلند شدو رفت
ا/ت: خودم همشو میخورم
کوک: ا/ت
ا/ت: ها
کوک: ها چیه بگو جانم
ا/ت: چرا بگم جانم؟
کوک: احساس میکنم باز داره حسم بهت بر میگرده
ا/ت: چه حسی؟
کوک: دارم باز عاشقت میشم
ا/ت: 😐
دستمو گرفت
کوک: ا/ت
ا/ت: جانم
کوک: میای باهم قرار بزاریم خیلی دوست دارم
ا/ت: مسخرم میکنی
کوک:نه بابا مسخره چیه واقعا دوست دارم
ا/ت: باشه پس منم دوست دارم خب بزار غذامو بخور
کوک: بخور نوش جان
اومد پیشم نشستو یه دستمال برداشت دهنمو پاک کرد
ا/ت: 😐
بعد اومد بوسم کرد
ا/ت: ساینا نبینه؟
کوک: مهم نیست
ا/ت: من دیگه نمیخوام بلند شدم غذاهارو جمع کردم
#فیک
#سناریو
part*²⁷ ②⑦
شب
کوک: سلام بچه ها خونه اید
ساینا: اره
کوک: ا/ت کجاست
ا/ت: اینجام
لباس خوابمو پوشیده بودم و موهامم صاف نکرده بودم رفتم پیششون نشستم
ا/ت: پیتزا و مرغ سوخاری سفارش دادم جونگکوک برو بیارش
کوک: باشه
ساینا: مرسی
ا/ت: خواهش
کوک: چرا این همه سفارش دادی
ا/ت: گفتم دور همیم بخوریم
ساینا: من زیاد نمیخورم
ا/ت: ولی من میخورم
کوک: بخورین
داشتیم شام میخوردیم
ساینا: ا/ت جان خوشت میاد با این تیپ اومدی نشستی
ا/ت: تیپ من مگه چشه خیلیم خوبه خونگی دیگه من توخونم راحتم
ساینا: من اینجام هیچی جونگکوک میگم
ا/ت: جونگکوک تو بدت میاد
کوک: که چی
ا/ت: که من اینجوری نشستم
کوک: نه چطور
ا/ت: دیدی که بدش نمیاد
ساینا: حداقل ارایشتو پاک میکردی
ا/ت: من ارایش نکردم همینجوری خوشگلم
ساینا: تو ارایش نکردی ا/ت جان مارو مسخره نکن
کوک: راس میگه ارایش نکرده
ساینا:از چه قرصی استفاده میکنی اینقدر میخوری هیچی هم به اندامت اضافه نمیشه
ا/ت: هیچ قرصی نمیخورم اندام عالیه حسودیت میشه بهم اینقدر میپرسی
ساینا: حسودی نه نمیشه دهنتو پاک کن اه اه حالم بهم خورد من دیگه نمیخوام
بلند شدو رفت
ا/ت: خودم همشو میخورم
کوک: ا/ت
ا/ت: ها
کوک: ها چیه بگو جانم
ا/ت: چرا بگم جانم؟
کوک: احساس میکنم باز داره حسم بهت بر میگرده
ا/ت: چه حسی؟
کوک: دارم باز عاشقت میشم
ا/ت: 😐
دستمو گرفت
کوک: ا/ت
ا/ت: جانم
کوک: میای باهم قرار بزاریم خیلی دوست دارم
ا/ت: مسخرم میکنی
کوک:نه بابا مسخره چیه واقعا دوست دارم
ا/ت: باشه پس منم دوست دارم خب بزار غذامو بخور
کوک: بخور نوش جان
اومد پیشم نشستو یه دستمال برداشت دهنمو پاک کرد
ا/ت: 😐
بعد اومد بوسم کرد
ا/ت: ساینا نبینه؟
کوک: مهم نیست
ا/ت: من دیگه نمیخوام بلند شدم غذاهارو جمع کردم
#فیک
#سناریو
۲۱.۷k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.