برای رفتن

برای رفتن
‏نه خداحافظی می‌خواستم
‏نه راه و نه چمدان ...
‏در سرم دری باز بود
‏که بستم و رفتم ................
دیدگاه ها (۲)

تازگی‌ کسی در من به من خیانت می‌کندمن بغض می‌کنم، او صورتش م...

من تنهایی را زندگی کردم ...درست از همان روزی که وسط سال تحصی...

تصمیم گرفته‌ام شما را فراموش کنم و مطمئن باشید فراموش خواهم ...

شـده دلتنـگ کسـی باشـی و از شـدت حـزن ...گریـه بـر شـانـه ی ...

اگه دری را بست به خاطر مهربونیشه

من می خواستم جفت قدیم کار کنم قدیم¾رفتم۔ ولی کارنشود

وقتی که بوی مهربانی در خانه می پیچدیعنی کسی برای رفتن عجله د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط