وقتی دوست پسرتن و مامانت میفهمه با هم کارای خاکبرسری کرد

وقتی دوست پسرتن و مامانت می‌فهمه با هم کارای خاکبرسری کردین..(خدایی ایده تون تو حلقم)

نامجون : ببین بیب چیز مهمی نیست هاا همه دوست دختر دارن باهاشون چیز میکنم نادیه ناراحت نباش اوکی؟

جین : میخوای من با مامانت حرف بزنم شاید منو ببینه خوشش بیاد بگه بیشتر انجامش بدیم😂

شوگا : برو جلو بگو آره انجامش دادم کار به جاهای باریک کشید خواست بزننت بگو من حامله ام ازش(بیا حامله هم شدی😂💔)

جیهوپ : میبینه خیلی نگرانی خودش می‌ره پیش مادران و میگه که عاشقته و بدون تو نمیتونه زندگی کنه

جیمین : الان مامانت عصبانیت یا خوشحال؟؟ ا.ت :چرا باید خوشحال باشه؟ جیمین: آخه دوست پسر دخترش جیمین بی تی اسه😅

تهیونگ : ببین اصلا نگران نباش مامانت درک می‌کنه من میرم بهش میگم میخواییم ازدواج کنیم❤️


جانگکوک : مامانت چی بیشتر از همه دوست داره براش بخرم به عنوان داماد؟😂🥲
دیدگاه ها (۲)

یه سناریو درخواستی داشتم وقتی وسط عملیاتین و به خاطر ضربه ها...

وقتی در حال کارای خاک برسری هستید و گربتون میاد رو سی... هات...

وقتی جین روی نامجون کراشه و به ما گفته و ما به همه میگیمنامج...

وقتی میخایم جونگ کوک رو به تهیونگ برسونیم(ناموسا یکم طولانی ...

MY BAD BOY

p⁵یونگی ویو: به حرفای نامجون و جیمین برای هزارمین بار فکر کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط