کاش من پسر ساله بودم

کاش من پسر 18 ساله بودم

و تو

دختر چهارده ساله ی همسایه ...

می رفتم

سربازی...


هر روز دوستت داشتم 

هر شب کشیک می دادم .


و تنها چیزی که پشتم را می لرزاند

ترس از گلوله ی دشمن بود و

مردی که ممکن بود

تا برگشتنم

عروسش شده باشی
دیدگاه ها (۱۸)

سلام...من دیگه اومدم...به خواب می ماند . . .تنها به خواب می ...

در هــــوای آغــوشت سخـت خـمارم، دوای دردم را می خـــــــــو...

ترســــیدن از ســوســک بهــانه بــود....دلــــــــــــــــــ...

آهسته فتح کرده ای با چشمهایت,هرچه داشته ام را . . . حالا تما...

چند پارتی 🤍🖤جین هه : دختری ساکت و آروم و سرد که توی مدرسه هس...

نام: وقتی پسر داییت بود و بعد از ۱۵ سال دیدیش پارت:۴شب که رس...

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط