꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 12
( از زبان یونا)
ا/ت رو بریدم بیمارستان و من اصلا نمی تونستم گری هامو کنترل کنم یعنی ممکنه که.........
نه نه نه نه این امکان نداره نه نه ا/ت حتما حالش خوب میشه اره
بعدش که رفتیم بیمارستان سری ا/ت رو بردن که عمل کنن
( نیم ساعت بعد)
دکتر از اتاق امد بیرون منو جونگ کوک سری رفتم پیش دکتر
جونگ کوک : اقای دکتر چی شد
دکتر : راستش.....
جونگ کوک: راستش چی ( گریه و داد)
دکتر : راستش خانم کیم ا/ت در کما هستن و احتمال این که از پیشمون برن زیاده.........
( بچه ها من نمی دونم که اگر بیمار قلبی نوشیدنی الکلی بخوره ممکن هست بمیره یا نه ولی شما تصور کنن 😅😗😀 )
( از زبان جونگ کوک)
وقتی اینو گفت انگار یه سطل اب روم خالی کردن و پام شل شد و افتادم
یونا : می.. میشه ببینیم
دکتر : البته و سعی کنین باهاش حرف بزنید
کار رفت و من به یونا گفتم
جونگ کوک : تو اول برو
یونا : باشه
( چند دقیقه بعد)
یونا با گریه و ناراحتی از اتاق ا/ت امد بیرون و بعدش من رفتم
وقتی ا/ت رو توی اون وضعیت دیدم قلبم تیر کشیدم
رفتم کنارش نشستم و شروع کردم به حرف زدن
جونگ کوک : ا/ت جونم عشقم بیدار شو دیگه قول میدم هیچ وقت نزارم کسی بهت بزنه
قول میدم برات هر چه قدر که می خوای بستنی بگیرم فقط بیدار شو ( با گریه)
حمایت......؟ 💜
ببخشید این پارت خیلی غمگین بود 😅
مرسی بابات ۶۰ تایی شدنمون 😘
شرطا
۵لایک
۵ تا کامنت
💜💜💜💜
Part 12
( از زبان یونا)
ا/ت رو بریدم بیمارستان و من اصلا نمی تونستم گری هامو کنترل کنم یعنی ممکنه که.........
نه نه نه نه این امکان نداره نه نه ا/ت حتما حالش خوب میشه اره
بعدش که رفتیم بیمارستان سری ا/ت رو بردن که عمل کنن
( نیم ساعت بعد)
دکتر از اتاق امد بیرون منو جونگ کوک سری رفتم پیش دکتر
جونگ کوک : اقای دکتر چی شد
دکتر : راستش.....
جونگ کوک: راستش چی ( گریه و داد)
دکتر : راستش خانم کیم ا/ت در کما هستن و احتمال این که از پیشمون برن زیاده.........
( بچه ها من نمی دونم که اگر بیمار قلبی نوشیدنی الکلی بخوره ممکن هست بمیره یا نه ولی شما تصور کنن 😅😗😀 )
( از زبان جونگ کوک)
وقتی اینو گفت انگار یه سطل اب روم خالی کردن و پام شل شد و افتادم
یونا : می.. میشه ببینیم
دکتر : البته و سعی کنین باهاش حرف بزنید
کار رفت و من به یونا گفتم
جونگ کوک : تو اول برو
یونا : باشه
( چند دقیقه بعد)
یونا با گریه و ناراحتی از اتاق ا/ت امد بیرون و بعدش من رفتم
وقتی ا/ت رو توی اون وضعیت دیدم قلبم تیر کشیدم
رفتم کنارش نشستم و شروع کردم به حرف زدن
جونگ کوک : ا/ت جونم عشقم بیدار شو دیگه قول میدم هیچ وقت نزارم کسی بهت بزنه
قول میدم برات هر چه قدر که می خوای بستنی بگیرم فقط بیدار شو ( با گریه)
حمایت......؟ 💜
ببخشید این پارت خیلی غمگین بود 😅
مرسی بابات ۶۰ تایی شدنمون 😘
شرطا
۵لایک
۵ تا کامنت
💜💜💜💜
۱۰.۳k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.