درسته من دختر واقعیشون نیستم ولی....
درسته من دختر واقعیشون نیستم ولی....
حداقل باید یکمی هم به من اهمیت بیشتری بدن،90درصد توجهات برای توعه...
به دور و برم نگاه کردم، مامان تو اشپزخونه بود و صدامونو نمیشنید
_ا.ت اینطور نیست، اونا تورو مثل بچه ی واقعیشون میدونن
بس کن هوسوک، معلومه انقد بهت اهمیت میدن و زیر پر و بالشون میگیرنت فکر میکنی با منم اینجورین، اما نیستن، خودم... اون روز شنیدم که مامان گفت تو هزار برابر با ارزش تری، درسته خب من پچش نیستم، ولی... نباید اینجوری میگفت، حداقل تو روی خودم...
_اصلا خودم بهت توجه میکنم، همه توجهاتم برای تو خوبه؟
بلخره تو هم یروز ترکم میکنی
_منظورت چیه؟
تو بلخره یروز ازدواج میکنی و سرت با خانوادت گرم میشه...
اصلا ازدواج نمیکنم،اصلا... با تو لزدواج میکنم خوبه؟
چی؟
_راستش...
راستش چی؟
_خب... مثال زدم...
ولی درست نبود منو تو نمیتونم باهم... ازدواج کنیم
_چرا نشه؟
با تعجب نگاهش کردم
یااا هوسوکا میفهمی چی میگی؟
_اره، کاملا متوجه حرفام هستم، مگه دروغ میگم؟ نمیتونیم؟
معلومه که نه،تو برادر منی و من خواهر تو، چجوری میتونیم باهم باشیم؟
_نه نیستم، تو خواهرم نیستی، ما ناتنی هستیم پس...
هوسوکا، درست صحبت کن، من خیلیم خواهرتم، چه تنی چه ناتنی
از جام بلند شدم و به طرف اتاقم رفتم و درو بستم، چش بود؟ سرش به جایی خورده؟ چرا این حرفارو زد؟
"هوسوک ویو"
چرا نمیشه؟ چرا نشه ما باهم ازدواج کنیم وقتی حتی خواهر واقعیم نیستی؟
میشه، دلیلی برای نشد نداره، من... من دوسش دارم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بودون شرططططططط
ادمین چه مهربونهههه
حداقل باید یکمی هم به من اهمیت بیشتری بدن،90درصد توجهات برای توعه...
به دور و برم نگاه کردم، مامان تو اشپزخونه بود و صدامونو نمیشنید
_ا.ت اینطور نیست، اونا تورو مثل بچه ی واقعیشون میدونن
بس کن هوسوک، معلومه انقد بهت اهمیت میدن و زیر پر و بالشون میگیرنت فکر میکنی با منم اینجورین، اما نیستن، خودم... اون روز شنیدم که مامان گفت تو هزار برابر با ارزش تری، درسته خب من پچش نیستم، ولی... نباید اینجوری میگفت، حداقل تو روی خودم...
_اصلا خودم بهت توجه میکنم، همه توجهاتم برای تو خوبه؟
بلخره تو هم یروز ترکم میکنی
_منظورت چیه؟
تو بلخره یروز ازدواج میکنی و سرت با خانوادت گرم میشه...
اصلا ازدواج نمیکنم،اصلا... با تو لزدواج میکنم خوبه؟
چی؟
_راستش...
راستش چی؟
_خب... مثال زدم...
ولی درست نبود منو تو نمیتونم باهم... ازدواج کنیم
_چرا نشه؟
با تعجب نگاهش کردم
یااا هوسوکا میفهمی چی میگی؟
_اره، کاملا متوجه حرفام هستم، مگه دروغ میگم؟ نمیتونیم؟
معلومه که نه،تو برادر منی و من خواهر تو، چجوری میتونیم باهم باشیم؟
_نه نیستم، تو خواهرم نیستی، ما ناتنی هستیم پس...
هوسوکا، درست صحبت کن، من خیلیم خواهرتم، چه تنی چه ناتنی
از جام بلند شدم و به طرف اتاقم رفتم و درو بستم، چش بود؟ سرش به جایی خورده؟ چرا این حرفارو زد؟
"هوسوک ویو"
چرا نمیشه؟ چرا نشه ما باهم ازدواج کنیم وقتی حتی خواهر واقعیم نیستی؟
میشه، دلیلی برای نشد نداره، من... من دوسش دارم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بودون شرططططططط
ادمین چه مهربونهههه
۱.۶k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.