دنیای صمیمیت
دنیای صمیمیت
پارت ۱
امروز تو مدرسه وقتی داشتم درس میخوندم لالیسا اومد کنارم گفت که چطور معنی اینا رو میفهمی گفتم مگه تو نمیفهمی همون موقع فهمیدم اون خیلی تنبله ولی دوستی ربطی به زرنگی و تنبلی نداره ماها خیلی صمیمی شدیم من همیشه میرفتم سراغش و باهم میرفتیم مدرسه اون هرچی توی زندگیش اتفاق می افتاد رو به من میگفت منم همین تور وقتی بهش گفتم دوست دارم با یکی دوست باشم که پسر باشه بدو بدو رفت سمت کلاسمون و رفت به کیم تهیونگ گفت میشه با ینفر دوست بشی؟
کیم تهیونگ :کی😶
لالیسا:کوک😊
کیم تهیونگ و دونفره دیگه تنها کسایی بودن که به من حسودی نمیکردن
همون لحظه چهره ی کیم تهیونگ این جوری بود که😳واقعا قبوله
اون رفت پیش دوستاش یعنی....
پارت ۱
امروز تو مدرسه وقتی داشتم درس میخوندم لالیسا اومد کنارم گفت که چطور معنی اینا رو میفهمی گفتم مگه تو نمیفهمی همون موقع فهمیدم اون خیلی تنبله ولی دوستی ربطی به زرنگی و تنبلی نداره ماها خیلی صمیمی شدیم من همیشه میرفتم سراغش و باهم میرفتیم مدرسه اون هرچی توی زندگیش اتفاق می افتاد رو به من میگفت منم همین تور وقتی بهش گفتم دوست دارم با یکی دوست باشم که پسر باشه بدو بدو رفت سمت کلاسمون و رفت به کیم تهیونگ گفت میشه با ینفر دوست بشی؟
کیم تهیونگ :کی😶
لالیسا:کوک😊
کیم تهیونگ و دونفره دیگه تنها کسایی بودن که به من حسودی نمیکردن
همون لحظه چهره ی کیم تهیونگ این جوری بود که😳واقعا قبوله
اون رفت پیش دوستاش یعنی....
۳.۳k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.