انقدری به من نزدیک شدی که دیگه فکر نمیکنم چیزی توی این دن

انقدری به من نزدیک شدی که دیگه فکر نمیکنم چیزی توی این دنیا بتونه تورو از ذهن من پاک کنه، تو از دیار همون آدم های منقرض شده ای، از جایی که چشم ها بویِ عشق میدن و لبخند ها طعم شکوفه گلابی؛ من نمیدونم باید از غزل های کدوم سرزمین برات بخونم که لایق روح نیلوفریِ تو باشم اما تو بدون، من انقدری بهت فکر کردم که هیچ بعیدی نیست بعد از مردنم استخون هایم عطر تورو بدن.

[ازمن‌استخوان‌های‌میماندکه‌
تورادوست‌داشتند🌊']
-دریآ
دیدگاه ها (۶۷)

تبدیل به آدمی بشید که به موقعش احساسیه و به موقعش منطقش حرف ...

- رنگش آبی بودنه رنگ چشم و پیراهنش، قلبِش آبی بودنه آبی دریا...

ادما همیشه تا یجا کشش بحث و جدل دارن، تا یجا توضیح میدن دلیل...

سلام آبی.این‌ دفعه که واسه تو می‌نویسم روبه دریا نشسته‌م؛و د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط