سری دیرم که سامانش نمی بو

سری دیرم که سامانش نمی بو
غمی دیرم که پایانش نمی بو
اگر باور نداری سوی من آی
ببین دردی که درمانش نمی بو
خوش آن ساعت که یار از در در آیو
شو هجرون و روز غم سر آبو
زدل بیرون کنم جون را به صد شوق
همین واجم که جایش دلبر آیو

" بابا طاهر "
💙

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎❤🌹
دیدگاه ها (۰)

عشق من و تو؟ ... آهاین هم حکایتی ستاما، در این زمانه که درما...

در هفت آسمان چو نداری ستاره ایای دل کجا روی که بود راه چاره ...

جهان را بنگر سراسرکه به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خوداز خویش بی...

تورا من چشم در راهم شباهنگامکه می گیرند در شاخ تلاجنسایه ­ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط