یاد گرفتم حال خودمو خودم خوب کنم
یاد گرفتم حال خودمو خودم خوب کنم
همیشه خودم اینکارو کردم
خیلی ها کنارم بودن
اما خودم بودم ک کنار خودم بودم
یاد گرفتم اگ بد بودم
بیشتر بخندم بیشتر شوخی کنم
بیشتر حرف بزنم
اونقدر ک حتی رو اعصاب باشم شاید!
من خوبم :)...
میخواهم ترک کنم
ادم ها را، دوست ها را، عشق ها را، حتی عادت ها را..
مثلا قرار است چه شود؟ بمیرم؟ خب بمیرم!
مگر چه می شود. مردن مردن است دیگر. ته ته همه چی مردن است. خب حالا بمیرم یا سه سال دیگر چه فرقی میکند؟ یا اصلا پنج سال دیگر. اصلا نه نه، ده سال دیگر. چه فرقی میکند با امشب؟
قرار بود امروز ظهر بمیرم اما زنده ام. اوایل هفته بود به خواهرم گفتم می خواهم بمیرم گفت خب بمیر. گفتم دعا کن امشب بمیرم. گفت باشد ولی گوشی و لپ تاپت برای من! گفتم خب جانم برای تو. همین حالا برای تو فقط دعا کن امشب کار تمام شود. گفت نه نه، بگذار چهارشنبه ظهر بمیر. آن موقع خوب است. من کنفرانس دارم. ارائه بدهم بعد بمیر. گفتم خب خوب است. تو دعا کن همین هفته باشد. ظهر چهارشنبه هم خوب است. چهارشنبه شد. ظهر شد. کنفرانسش را تماشا کردم. ناهار را به بدن زدیم. در سالن ورزش می کردیم گفت قرار بود بمیری. یادم افتاد. گفتم الان سقف میریزد و می میرم. اما نریخت و نمردم. گفت گوشی و لپ تاپت مال من؟ گفتم مال تو. بعداز ظهر شد و تصادف هم نکردم. کسی هم حمله نکرد. دعوا هم نکردم. الان هم دراز کشیده ام و هنوز زنده ام.
خب حالا قرار است با نبودن یک عادت بمیرم؟ خب بمیرم
مثلا اگر سه سال بعد بمیرم چه می شود؟ هیچ. باور کنید هیچ. جز اینکه اطرافیانم سه سال بیشتر وابسته ام می شوند و سه سال بیشتر گناه می کنم و سه سال بیشتر هزینه ام می کنند. خب اگر حالا بمیرم سه سال کمتر به من عادت می کنند و سه سال زودتر به نبودم عادت! من هم قدر سه سال کمتر عذاب می کشم در جهنم. الان یک عده می خندند که جهنم کجا بود بابا؟!! خب اما من نمیخندم و می گویم من منتظر جهنم می مانم یا می روم یا نمی روم که در هر دو مورد حکمت اوست. بود و نبودش هم مهم نیست وقتی اویی که باید وعده داده.
حالا اینها را ولش کن. من نمردم. اما حالا که زنده ام می خواهم عادتم را ترک کنم. یا زندگی می کنم. یا می میرم. والسلامcrazyfati
همیشه خودم اینکارو کردم
خیلی ها کنارم بودن
اما خودم بودم ک کنار خودم بودم
یاد گرفتم اگ بد بودم
بیشتر بخندم بیشتر شوخی کنم
بیشتر حرف بزنم
اونقدر ک حتی رو اعصاب باشم شاید!
من خوبم :)...
میخواهم ترک کنم
ادم ها را، دوست ها را، عشق ها را، حتی عادت ها را..
مثلا قرار است چه شود؟ بمیرم؟ خب بمیرم!
مگر چه می شود. مردن مردن است دیگر. ته ته همه چی مردن است. خب حالا بمیرم یا سه سال دیگر چه فرقی میکند؟ یا اصلا پنج سال دیگر. اصلا نه نه، ده سال دیگر. چه فرقی میکند با امشب؟
قرار بود امروز ظهر بمیرم اما زنده ام. اوایل هفته بود به خواهرم گفتم می خواهم بمیرم گفت خب بمیر. گفتم دعا کن امشب بمیرم. گفت باشد ولی گوشی و لپ تاپت برای من! گفتم خب جانم برای تو. همین حالا برای تو فقط دعا کن امشب کار تمام شود. گفت نه نه، بگذار چهارشنبه ظهر بمیر. آن موقع خوب است. من کنفرانس دارم. ارائه بدهم بعد بمیر. گفتم خب خوب است. تو دعا کن همین هفته باشد. ظهر چهارشنبه هم خوب است. چهارشنبه شد. ظهر شد. کنفرانسش را تماشا کردم. ناهار را به بدن زدیم. در سالن ورزش می کردیم گفت قرار بود بمیری. یادم افتاد. گفتم الان سقف میریزد و می میرم. اما نریخت و نمردم. گفت گوشی و لپ تاپت مال من؟ گفتم مال تو. بعداز ظهر شد و تصادف هم نکردم. کسی هم حمله نکرد. دعوا هم نکردم. الان هم دراز کشیده ام و هنوز زنده ام.
خب حالا قرار است با نبودن یک عادت بمیرم؟ خب بمیرم
مثلا اگر سه سال بعد بمیرم چه می شود؟ هیچ. باور کنید هیچ. جز اینکه اطرافیانم سه سال بیشتر وابسته ام می شوند و سه سال بیشتر گناه می کنم و سه سال بیشتر هزینه ام می کنند. خب اگر حالا بمیرم سه سال کمتر به من عادت می کنند و سه سال زودتر به نبودم عادت! من هم قدر سه سال کمتر عذاب می کشم در جهنم. الان یک عده می خندند که جهنم کجا بود بابا؟!! خب اما من نمیخندم و می گویم من منتظر جهنم می مانم یا می روم یا نمی روم که در هر دو مورد حکمت اوست. بود و نبودش هم مهم نیست وقتی اویی که باید وعده داده.
حالا اینها را ولش کن. من نمردم. اما حالا که زنده ام می خواهم عادتم را ترک کنم. یا زندگی می کنم. یا می میرم. والسلامcrazyfati
۸.۳k
۰۵ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.