پارت

꧁پارت۴۱꧂
لبخند هوتوکه پهن میشه و یک قدم به ساکارای نزدیک میشه، سای هوتوکه به روی ساکارای میفته،چشماش تاریک...تاریکی در روشنایی...چهره ای با لبخند ترسناک کاغذ رو از ساکارای میگیره، ساکارای کمی میلرزه... چون دستای هوتوکه سرده...
هوتوکه: "میدونی...من هیچ جوره از جن❌ده هایی مثل تو خوشم نمیاد..."
هوتوکه کاغذ رو پاره میکنه و روی موهای ساکارای میریزه و به چشماش زل میزنه
ساکارای: "هی...م-منظورت چیه... ت_ت_توی عوض_ "
صدای ساکارای با مشتی جلوی صورتش قطع میشه، مشت هوتوکه چند سانتی متر با صورت ساکارای فاصله داره
هوتوکه: "خیلی دلم میخواد صورت هرزه ای مثل تو رو خراب کنم...ولی حتا لیاقت مشتمم نداری... "
ساکارای با گریه فرار میکنه
هوتوکه صورت اروم و درخشان خودشون به خودش برمیگردونه و به سمت ایری/هوتوکه/کاگتوکی که مات مبهوت هستند میره
هوتوکه:"اه ببخشید یه مزاحم رو فرستادم پی کارش"
ایری با هیجان دستش رو روی شونه هوتوکه میزاره
ایری:'هوتوکه! چقدر خفن بودی و من نمیدونستم! افرینننننن!! "
یومه سریع ایری رو با ملایمت به سمت کاگتوکی هل میده
ایری: "هی! یومه! چیکار میکنیییی "
یومه: "انقدر یهویی لمسش نکن شاید دوست نداشته باشه"
کاگتوکی: "یومه راست میگه"
ایری غر غر میکنه ولی کاگتوکی لپاشو انگشت میزنه و اذیتش میکنه،
ایری: "هوفففف... هیهی! نگاه کنیددد!همه دارن میرن قایق سوارییی بیاید ماهم بریممم! "
به سمت قایق ها میرن نوبت میگیرن و سوار قایق میشن...هوا درحال تاریک شدنه
چهار تایی سوار میشن با ذوق پارو میزنن، ایری با ذوق به گوشه قایق میره
ایری: "اینجا ماهی داره!!! "
کاگتوکی سریع بلند میشه و سمت ایری میره و دستشو به عقب میکشه
کاگتوکی: "هی! بیا عقب میفتی! "
با حرکت ایری قایق تکون میخوره و کاگتوکی تعادلش رو از دست میده و....
(ادامه دارد)
دیدگاه ها (۶)

ارت/اوسی/میامورا/تقدیمی/نقاشی دیجیتال

وایب این دیوث

ارت/اوسی/سم/آری/ارت مشترک/نقاشی دیجیتال

꧁پارت ۴۰꧂#اخرین_قفل یومه و کاگتوکی با تشخیص صدا به سمتش برمی...

فرصتی دیگر پارت ۲۲{میره سمت پنجره و ایکو و چند مرد رو میبینه...

پارت ۳۶ات: بالاخره میتونیم بریم جیمین: اره ات: اخیش بالاخره ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط