حال خرابم با حضوری جا نمی آید
حال خرابم با حضوری جا نمی آید
بعد از تو دیگر هیچ کس! اینجا نمی آید
آنقدر دلگیرم ازین صد چهره ها، دیگر
لبخند هم یک لحظه بر لبها نمی آید
وقتی به آخر می رسد تاب و توانِ عشق
توجیه و زیرا و اگر، اما ! نمی آید
دل کنده ام حتی توان زنده بودن نیست
جز مرگ تعبیری به این سرما نمی آید
انگار خورشیدی که از دنیا فراری شد ...
این اولین بار است که فردا نمی آید!
بعد از تو دیگر هیچ کس! اینجا نمی آید
آنقدر دلگیرم ازین صد چهره ها، دیگر
لبخند هم یک لحظه بر لبها نمی آید
وقتی به آخر می رسد تاب و توانِ عشق
توجیه و زیرا و اگر، اما ! نمی آید
دل کنده ام حتی توان زنده بودن نیست
جز مرگ تعبیری به این سرما نمی آید
انگار خورشیدی که از دنیا فراری شد ...
این اولین بار است که فردا نمی آید!
۱۳.۰k
۱۱ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.