هرچیمنبگمه پارت
#هرچی_من_بگمه #پارت16
از زبون #سیلدا
دور هم نشسته بودیمو ذل زده بودیم به هم که یادم اومد امروز تمرین رقص دارن
سریع از جام پاشدم
من:یا مسیح پاشین جمع کنین تمرین دارین امروز
یهو رویا پاشد که همه همراش پاشدن
من نشستم
رویا:خب اتاق تمرین بدو
مبینا:زود
پسرا همه رفتن اتاق تمرین و من و دخترا موندیم
من:شما میخواین تو خوابگاه اکسو ببمونین
معصومه:ن خونه داریم
بعد همه اومدن و عین اولشون نشستن
من:چی شد
مبینا:لی سومان گف برنامه ها عقب اوفتاده و تا یه هفته بیکاریم
سارینا:پس بیبیه منو بدین ببرم
رویا:ببر مال خودت
کای:اخیش
ایناز:اقای سکشی تقلبی میشه دستتو از رو شونم برداری
کای:باز شروع کرد ، من سکشی ترم
ایناز:ثابت کن
کای:باش
پیرنشو دراورد
ایناز:به این چهارتا خط میگی سکشی
رویا:چشای پاکم
معصومه:بچه های پاکم
پسرا بلند شدنو کای که اقدام کرده بود شلوارشو دربیاره رو جمع کردن انگار بهش شوک وارد شده بود کم مونده بود رودشم نشون بده بگه سکشیم🤦🏻♀
خلاصه بیکار بیکار بودیم همه داشتن تلوزیون میدین صدای جیغ رکسانا اومد
رکسانا:حییییییغ تموم شد
همه:😐
رکسانا:امممم😅راحت باشین
دوباره برگشتیم تو حالت قبلی
کایم دس به سینه نشسته بودو اینازو زیر چشمی نگاه میکردو نفسشو با حرص نیداد بیرون اینازم ذول زده بود بهش
نکاهاشون جوری بود که اگه ولشون میکردی لخ میشدن ببینن کی سکشی تره
رویا:نمی خواین کاری کنین
مبینا:چیکار کنیم
چانی:من یه ایده ی عالی دارم اول اینکه توبنمو از تو دسشویی دربیارین
لوهان:امکان نداره
سهون:بعدی چی بود
چانی:با بکهیونه بدی
بک:نظری ندارم چانی
سارینا:چانبک از ریل
من:ولی هونهان بهترن
چانبک:😐🤦🏻♂
هونهان:😶🤲🏻
سوهو:ولی هیچ کاپلی نبودن کاپل نیست
کریس:ببخشید ولی جملت یکم گنگ بود
سوهو:خودم فهمیدم نمیخواد تو بهم بگی
تائو:من میگم بیاین بریم تو حیاط
همه:نه حسش نیست
بعد هرکی رف تو گوشیه خودش
عاشق این سکوت بودم و هستم
که یه خر شکوندش
رویا:ساعت ......
خواست بگه که کلاه سر سارینارو پرتاب کردم خورد تو صورتش
من:خفه شو دلبندم
معصومه:دلبندم مال مجید دلبندم بود
من:حالا هر خری
اکسو:😳😶😐😑
از زبون #سیلدا
دور هم نشسته بودیمو ذل زده بودیم به هم که یادم اومد امروز تمرین رقص دارن
سریع از جام پاشدم
من:یا مسیح پاشین جمع کنین تمرین دارین امروز
یهو رویا پاشد که همه همراش پاشدن
من نشستم
رویا:خب اتاق تمرین بدو
مبینا:زود
پسرا همه رفتن اتاق تمرین و من و دخترا موندیم
من:شما میخواین تو خوابگاه اکسو ببمونین
معصومه:ن خونه داریم
بعد همه اومدن و عین اولشون نشستن
من:چی شد
مبینا:لی سومان گف برنامه ها عقب اوفتاده و تا یه هفته بیکاریم
سارینا:پس بیبیه منو بدین ببرم
رویا:ببر مال خودت
کای:اخیش
ایناز:اقای سکشی تقلبی میشه دستتو از رو شونم برداری
کای:باز شروع کرد ، من سکشی ترم
ایناز:ثابت کن
کای:باش
پیرنشو دراورد
ایناز:به این چهارتا خط میگی سکشی
رویا:چشای پاکم
معصومه:بچه های پاکم
پسرا بلند شدنو کای که اقدام کرده بود شلوارشو دربیاره رو جمع کردن انگار بهش شوک وارد شده بود کم مونده بود رودشم نشون بده بگه سکشیم🤦🏻♀
خلاصه بیکار بیکار بودیم همه داشتن تلوزیون میدین صدای جیغ رکسانا اومد
رکسانا:حییییییغ تموم شد
همه:😐
رکسانا:امممم😅راحت باشین
دوباره برگشتیم تو حالت قبلی
کایم دس به سینه نشسته بودو اینازو زیر چشمی نگاه میکردو نفسشو با حرص نیداد بیرون اینازم ذول زده بود بهش
نکاهاشون جوری بود که اگه ولشون میکردی لخ میشدن ببینن کی سکشی تره
رویا:نمی خواین کاری کنین
مبینا:چیکار کنیم
چانی:من یه ایده ی عالی دارم اول اینکه توبنمو از تو دسشویی دربیارین
لوهان:امکان نداره
سهون:بعدی چی بود
چانی:با بکهیونه بدی
بک:نظری ندارم چانی
سارینا:چانبک از ریل
من:ولی هونهان بهترن
چانبک:😐🤦🏻♂
هونهان:😶🤲🏻
سوهو:ولی هیچ کاپلی نبودن کاپل نیست
کریس:ببخشید ولی جملت یکم گنگ بود
سوهو:خودم فهمیدم نمیخواد تو بهم بگی
تائو:من میگم بیاین بریم تو حیاط
همه:نه حسش نیست
بعد هرکی رف تو گوشیه خودش
عاشق این سکوت بودم و هستم
که یه خر شکوندش
رویا:ساعت ......
خواست بگه که کلاه سر سارینارو پرتاب کردم خورد تو صورتش
من:خفه شو دلبندم
معصومه:دلبندم مال مجید دلبندم بود
من:حالا هر خری
اکسو:😳😶😐😑
- ۹.۲k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط