در یک عصر جمعه

در یک عصر جمعه ،
سی چهل سال بعد ...!

تصمیم می‌گیرم ،
که برای همیشه ...

قید تو و همه‌ی
یاد و خاطراتت را بزنم ...!

وَ می‌زنم ...!
دیدگاه ها (۲)

فلسفه نباف شاعر ...!چه ممکن ،چه محال ...!چه جبر ،چه اختیار ....

.گاهی باید همه چیو بزاری و بری،حتی اگه حقت نباشه.حتی اگه با ...

بحث کردن با احمق؛مثل کشتن پشه روی صورت خودته...!شاید پشه رو ...

از ابوسعید ابوالخیر سئوال کردند : این حسن شهرت را از کجا آور...

رفتی و من چشم هایم را به راهت دوختمتو به پای من نماندی من به...

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط