پرنده ی آزاد

پرنده یِ آزاد
دانه هایِ در بندِ دام را نگاه کن
چگونه انتظارِ تو را می کشند
که تا همیشه اسیرت سازند،

پرنده یِ خسته
انعکاسِ تیزی دشنه ها را ببین
چگونه منتظرِ شاهرگِ تو
رخِ آب
در حوضچه هایِ سرخ دریده اند،

خوشا پروازت
گرچه بسی گرسنه ای
خوشا رها بودنت
گرچه لبالب تشنه ای...


#عارف_اخوان_ــــ
دیدگاه ها (۹)

کسی باور نخواهد کرداما من به چشم خویش می بینمکه مردی پیش چشم...

حال مرا کسی درک می‌کندکه در سراشیبی‌ترین نقطه‌ی این شهربه یا...

من به تو نرسیدم در آنسوی دنیا زاده شده بودیدور بودیمثل تمام ...

شب آنچنان زلال، که میشد ستاره چید!دستم به هر ستاره که می خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط