دلتنگی p1

#درخواستی
#چهار_پارتی
#استری_کیدز

دلتنگی

THURSDAY
13 JINE
ویو ا/ت =
از خواب بیدار شدم رفتم دست و صورتمو شستم رفتم پایین دیدم پسرا باهم نشستن دارن اخبار نگاه میکنن برام خیلی تعجب اور بود که چرا انقدر با دقت دارن نگاه میکنن ...صداشون زدم یهو همشون با ترس برگشتن سمتم ...
ا/ت = صبح بخیر پسرا ..
لینو = ص..صبح تو هم بخیر ...
چان = ///یهو تلوزیونو خاموش میکنه ///
ا/ت = بچه ها ...حالتون خوبه ...
فیلیکس = اره اره ...کاملا //لبخند ضایع //
ا/ت = هی شما خیلی مشکوک میزنید وایستید ببینم ...تو اخبار چی رو داشتید میدید که انقدر با دقت به تلوزیون زل زده بودید ..
هیون = باور کن هیچی ...
ا/ت = من باور نمیکنم ...اون کنترلو بده به من ...
جونگین = چان هیونگ چان هیونگ کنترلو نده بهش ...
ا/ت = دیگه واقعا مشکوکید ...یه کنترل اضافه داشتیم اون کو ....اها پیداش کردم ...
هان = یا خدا ...گند زدیم ...
ا/ت = //تلوزیونو روشن میکنی و با دیدن صحنه هایی که پخش شده خشکت میزنه // ب...بچه ها این چیه ...و...واقعی نیست دیگه ...د....درسته ...
//همه ی پسرا سرشونو انداختن پایین ....درسته تو اخبار داشت نشون میداد که تو ایران جنگ شده و کودکان و مادران زیادی فوت کردن...حالت بد شد و تعادلتو از دست دادی و افتادی زمین ...پسرا سریع به سمتت اومدن ...سرت خیلی گیج میرفت ...اصلا متوجه نمیشدی بچه ها چی دارن بهت میگن //
چان = ا/ت ا/ت خوبی
فیلیکس = ا/ت لطفا ارامش خودتو حفظ کن ...
لینو = ا/ت اول اروم باش ...
هان = //این اقا خودش داره از استرس دستاش میلرزه //
چانگبین = فیلیکس برو برا ا/ت اب قند بیار ...
هیونجین = ا/ت ...خواهش میکنم ...توروخدا به خودن بیا
سونگمین = ا/ت منو نگاه کن ..//صورت ا/ت رو با دستاش قاب میکنه //
ا/ت = ....
سونگمین = ا/ت با توعم... //یهو ا/ت بهش نگاه میکنه// همه برید کنار من باهاش حرف بزنم //همه میرن کنار و رو مبل میشینن ..// ا/ت اول نفس عمیق بکش ...لطفا ...
ا/ت = //چند تا نفس عمیق میکشه //
سونگمین = خوبه حالا سعی کن تمرکز کنی باید باهم بشینیم ببینیم میتونیم چیکار کنیم ...با عصبانیت چیزی درست نمیشه ...
ا/ت = سونگمین تو نمیتونی درکم کنی ...پدر و مادرم ..خانوادم همه اونجا هستن ...
سونگمین = ا/ت....
ا/ت = کشورم در خطره ...من کشورمو دوست دارم نمیتونم ببینم من یه جا راحت سرمو میزارم رو بالشت و میخوابم ولی اونا هر شب بی خوابی میکشن و صدای بمب به گوششون میخوره ...//بغض شدید// این واقعا درد ناکه ...
سونگمین = میدونم میدونم ...
ا/ت = نه تو نمیدونی ...// ا/ت از جاش پا میشه و به سمت اتاقش میره و بعدش درو پشت سرش قفل میکنه //
// ا/ت بعد از یک ساعت از اتاقش میزنه بیرون....با صورت سرد و چشمای خونی که معلوم بود کل این یه ساعتو گریه کرده رو به پسرا میکنه و میگه //