ددی من
ددی من
پارت ۴
از زبون ات
وقتی تهیونگ گفت باید توی تخت من بخوابی خجالت کشیدم آخه جای بهتری به جز اون نبود
ات: آ...اخه
تهیونگ: آخه و اما و ولی نداریم زود باش (مغرور)
ات:باش
رفتم پیشش دراز کشیدم حس خوبی بهم دست داد و محکم منو بغل گرفت جوری نفس نفس میزدم بعد از دو سه دقیقه خوابم برد
صبح:
تهیونگ: بیبی پاشدی
ات: اوهممم صبح بخیر ددی
تهیونگ: صبح تو هم بخیر بیبی شیطون شدیا
بعد لبو بوسید
تهیونگ:پاشو بریم حموم
ات:جدا جدا میریماااا
تهیونگ: ( پوزخند) پاشو تا به فاکت ندادم
ات: اوفففففففف نمیشه
یه دفعه بغلم کرد و بردم تو حموم
ات: ولم کنننن(جیغ)
تهیونگ:ییییی گوشم کر شد بسه دیگه
بعد منو گذاشت توی وان و یه دفعه به جون لبام افتاد و(اسمات)
همون جا خوابم برد پاشدم زیر دلم به شدتت درد میکرد همه جای بدنم کبود بود مخصوصا گردمو لبام ، لبامم پاره شده بود تهیدنگ تو حموم نبود رفتم بیرون لباس پوشیدم و رفتم پیش تهیونگ
تهیونگ: اوه بیبی اومدی
ات: از درد دارم میمیرم از دست تو
تهیونگ: بیا بمالمش
بعد نشستم روی پاهاش و زیر دلمو مالید
..........
پارت ۴
از زبون ات
وقتی تهیونگ گفت باید توی تخت من بخوابی خجالت کشیدم آخه جای بهتری به جز اون نبود
ات: آ...اخه
تهیونگ: آخه و اما و ولی نداریم زود باش (مغرور)
ات:باش
رفتم پیشش دراز کشیدم حس خوبی بهم دست داد و محکم منو بغل گرفت جوری نفس نفس میزدم بعد از دو سه دقیقه خوابم برد
صبح:
تهیونگ: بیبی پاشدی
ات: اوهممم صبح بخیر ددی
تهیونگ: صبح تو هم بخیر بیبی شیطون شدیا
بعد لبو بوسید
تهیونگ:پاشو بریم حموم
ات:جدا جدا میریماااا
تهیونگ: ( پوزخند) پاشو تا به فاکت ندادم
ات: اوفففففففف نمیشه
یه دفعه بغلم کرد و بردم تو حموم
ات: ولم کنننن(جیغ)
تهیونگ:ییییی گوشم کر شد بسه دیگه
بعد منو گذاشت توی وان و یه دفعه به جون لبام افتاد و(اسمات)
همون جا خوابم برد پاشدم زیر دلم به شدتت درد میکرد همه جای بدنم کبود بود مخصوصا گردمو لبام ، لبامم پاره شده بود تهیدنگ تو حموم نبود رفتم بیرون لباس پوشیدم و رفتم پیش تهیونگ
تهیونگ: اوه بیبی اومدی
ات: از درد دارم میمیرم از دست تو
تهیونگ: بیا بمالمش
بعد نشستم روی پاهاش و زیر دلمو مالید
..........
۸.۴k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.