غذا روی اجاق
غذا روی اجاق
سوخت که سوخت!
چای...
جوشید که جوشید!
دنیای کوچکمان به هم ریخته است
باشد!
باد به پنجره میکوبد،بکوبد!
چه اهمیتی دارد
اصلا این ها که چیزی نیست
زلزله بیاید
سیل ببرد دنیا را
طوفان بشود
چه اهمیتی دارد
وقتی سرم را روی پایت گذاشته ام
موهات را روی صورتم ریخته ای
و انگشتم با
اسمم که در زنجیر طلایی که
گلویت را میبوسد بازی میکند!
بگذار دنیا را آب ببرد
وقتی من به این خواب خوشم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
تو مثل تابستانی!
لبخند هایت طعم هندوانه میدهند و چشم هایت همرنگِ آسمانِ آبیِ تیر است.
پوستت به سرخیِ گیلاس، لب هایت به شیرینیِ هلو و موهایت به سیاهیِ شب های شهریور است.
بودنت مثل یک لیوان شربت آلبالو در گرمای طاقت فرسای مرداد لذت بخش است و نگاهت، همچون نسیم خنکی در روز های آخر شهریور ،جانی دوباره به آدم میبخشد.
تو درست مثل تابستانی...
ترکیبی از رنگ و گرما و زیبایی...
مگر میشود عاشقت نشد؟
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ #حامد_ نیازی #شقایق_ جلیلی
سوخت که سوخت!
چای...
جوشید که جوشید!
دنیای کوچکمان به هم ریخته است
باشد!
باد به پنجره میکوبد،بکوبد!
چه اهمیتی دارد
اصلا این ها که چیزی نیست
زلزله بیاید
سیل ببرد دنیا را
طوفان بشود
چه اهمیتی دارد
وقتی سرم را روی پایت گذاشته ام
موهات را روی صورتم ریخته ای
و انگشتم با
اسمم که در زنجیر طلایی که
گلویت را میبوسد بازی میکند!
بگذار دنیا را آب ببرد
وقتی من به این خواب خوشم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
تو مثل تابستانی!
لبخند هایت طعم هندوانه میدهند و چشم هایت همرنگِ آسمانِ آبیِ تیر است.
پوستت به سرخیِ گیلاس، لب هایت به شیرینیِ هلو و موهایت به سیاهیِ شب های شهریور است.
بودنت مثل یک لیوان شربت آلبالو در گرمای طاقت فرسای مرداد لذت بخش است و نگاهت، همچون نسیم خنکی در روز های آخر شهریور ،جانی دوباره به آدم میبخشد.
تو درست مثل تابستانی...
ترکیبی از رنگ و گرما و زیبایی...
مگر میشود عاشقت نشد؟
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ #حامد_ نیازی #شقایق_ جلیلی
- ۱۷.۷k
- ۲۲ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط