*وقتی بدون اجاره میری پیش فرند پسرت و ساعت 12برمیگردی*
*وقتی بدون اجاره میری پیش فرند پسرت و ساعت 12برمیگردی*
﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉
نامجون:(رو مبل نشستع به شدت عصبانی)به به ا.ت کجاا بودی این وقت شب
ا.ت: ب..ببخشید ددی ساعت از دستم در رفته
نامجون:دستو میکشه و میبره تو اتاق(اوک پس باید دردشو تحمل کنی
جین:(عصبانی و ناراحت) ا.ت بلاخره تشریف اوردی این وقت شب کدوم گوری بودی
ا.ت:ببخشید پیش دوستم بودم وقت از دستم در رفت
جین:اععع پس تقاس کارتو پس بدع که دیگه یادت نره(دستتو کشید و برد تو اتاق)
شوگا: (خیلی عصبانی) ا.ت کجاا بودی نمیبینی هوا تاریک شده ممکنه چیریت بشهه (داد)
ا.ت:ببخشید ددی پیش دوستم بودم وقت از دستم در رفت سرگرم صحبت بودیم
شوگا: اععع باشش ولی دردش گردن تو(اشهدتو بخون)
جیهوپ: کجاا بودی این وقت شب هااا پیش کی بودی اکه چیزیت میشد من چکار میکردم(داد)
ا.ت:ببخشید ددی حواسم نبود
جیهوپ:دیگه تا این وقت شب بیرون نمیمونیی(عصبانی )
جیمین:(عصبی و نگران) ا.ت کجا بودی هااا اگه یه حرومزاده ای نزدیکت میشد چی هاا کجا بودی این وقت شب بگو
ا.ت: پیش دوستم بودم سرگرم بودیم حواسم نبود
جیمین:لطفا یعی کن دیگه اینقدر دیر نیای خونع نگرانت میشم(بغلت میکنه)
تهیونگ:ا.ت کجا بودی پیش کدوم دوستت هاااا
ا.ت : پیش یونجین بودم سرگرم بودیم
تهیونگ : دیگه بیروت رفتن ممنوع و دیگه با این بیرون نمیریی فهمیدی(عصبانی)
کوک:ا.تتت کجاا بودی هااا این وقت شب کجا رفتع بودی میخای باز تنبیه بشیی
ا.ت: ددی رفته بودم پیش یکی از دوستام ببخشید
کوک: تا این وقت شب باش تقاصشو باید پس بدی(میبرتت اتاقو و دیگه یه بچه به دنیا اضافه میشه)
فرزندانم تسبیحاتون جفتتون باشه لطفا🗿📿
❌اصکی نرو جرت میدم❌
نویسنده: خانوم کیم لورا
﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉﹉
نامجون:(رو مبل نشستع به شدت عصبانی)به به ا.ت کجاا بودی این وقت شب
ا.ت: ب..ببخشید ددی ساعت از دستم در رفته
نامجون:دستو میکشه و میبره تو اتاق(اوک پس باید دردشو تحمل کنی
جین:(عصبانی و ناراحت) ا.ت بلاخره تشریف اوردی این وقت شب کدوم گوری بودی
ا.ت:ببخشید پیش دوستم بودم وقت از دستم در رفت
جین:اععع پس تقاس کارتو پس بدع که دیگه یادت نره(دستتو کشید و برد تو اتاق)
شوگا: (خیلی عصبانی) ا.ت کجاا بودی نمیبینی هوا تاریک شده ممکنه چیریت بشهه (داد)
ا.ت:ببخشید ددی پیش دوستم بودم وقت از دستم در رفت سرگرم صحبت بودیم
شوگا: اععع باشش ولی دردش گردن تو(اشهدتو بخون)
جیهوپ: کجاا بودی این وقت شب هااا پیش کی بودی اکه چیزیت میشد من چکار میکردم(داد)
ا.ت:ببخشید ددی حواسم نبود
جیهوپ:دیگه تا این وقت شب بیرون نمیمونیی(عصبانی )
جیمین:(عصبی و نگران) ا.ت کجا بودی هااا اگه یه حرومزاده ای نزدیکت میشد چی هاا کجا بودی این وقت شب بگو
ا.ت: پیش دوستم بودم سرگرم بودیم حواسم نبود
جیمین:لطفا یعی کن دیگه اینقدر دیر نیای خونع نگرانت میشم(بغلت میکنه)
تهیونگ:ا.ت کجا بودی پیش کدوم دوستت هاااا
ا.ت : پیش یونجین بودم سرگرم بودیم
تهیونگ : دیگه بیروت رفتن ممنوع و دیگه با این بیرون نمیریی فهمیدی(عصبانی)
کوک:ا.تتت کجاا بودی هااا این وقت شب کجا رفتع بودی میخای باز تنبیه بشیی
ا.ت: ددی رفته بودم پیش یکی از دوستام ببخشید
کوک: تا این وقت شب باش تقاصشو باید پس بدی(میبرتت اتاقو و دیگه یه بچه به دنیا اضافه میشه)
فرزندانم تسبیحاتون جفتتون باشه لطفا🗿📿
❌اصکی نرو جرت میدم❌
نویسنده: خانوم کیم لورا
۱۵.۹k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲