.
(دوستی شیرین )
[پارت ۶]
_یک دو سه
(از زبون راوی: و بعله پریدن و متوجه شدن که چون شب بوده تهیونگ و جیمین رو اشتباه گرفتن و ا.ت جان پریده رو کول جیمین یونا هم پریده رو کول ته )
_جیغغغغ تو مگه تهیونگ نبودی
+من جیمینم
=پس یعنی تو تهیونگی
٪با اجازت
=جیغغغغغ
٪چتونه
_چیزه من نقشه کشیدم بپریم بغل داداشمون بعد چون تاریک بود قاطی شدین
=اصلا چرا انقدر تاریکه
٪من چمیدونم
+حتما چراغش سوخته
_خب ولم کن بزار بیام پایین
+همینجوری بمون
_باشه من که از خدامه
٪توام بمون
=باشه
(بعد ۱۰ دقیقه )
_ولم کن
+باش
(جیمین ا.تو گذاشت زمین )
(تهیونگ هم یونا رو گذاشت زمین)
(داشتن خواهر برادری دست در دست پیاده وری میکردن)
_میگم یونا
=جونم
_شمارتو میدی؟
=آره عزیزم گوشیتو بده
_بفرما
(شماره دادن و گرفتن تا رسیدن به ماشین )
_خب دیگه ما رفع ذحمت میکنیم
٪بای بای
=+خدافظ
(نشستن تو ماشین )
_چقدر خوش گذشت
٪موافقم خیلی خوش گذشت
_فک کردی نمیفهمم?
٪چیو؟
_از یونا خوشت میاد ؟
٪نه
_مطمعنی
٪خب چرا دختر خوبیه
_یسسس درست حدس زدم
٪.....
_فک کردی چرا شمارشو گرفتم که باهاش دوست باشم
٪حتما دیگه
_واسه تو گرفتم داداش قشنگم
٪جدا
_ بله
٪ممنون یی ذهمت بعدن اس کن
_اوکی میای امشب تا صب بیدار بمونیم?
٪باش
(خب دیگه رسیدن و نشستن به حرف زدن و اگه تا اینجای داستان متوجه شده باشید جیمین و ا.ت از هم خوششون میاد تهیونگ و یونا هم همینطور )
خب دیگه دستم درد گرفت امتحان ریاضی هم دارم باید برم بخونم خدافیظ💞
[پارت ۶]
_یک دو سه
(از زبون راوی: و بعله پریدن و متوجه شدن که چون شب بوده تهیونگ و جیمین رو اشتباه گرفتن و ا.ت جان پریده رو کول جیمین یونا هم پریده رو کول ته )
_جیغغغغ تو مگه تهیونگ نبودی
+من جیمینم
=پس یعنی تو تهیونگی
٪با اجازت
=جیغغغغغ
٪چتونه
_چیزه من نقشه کشیدم بپریم بغل داداشمون بعد چون تاریک بود قاطی شدین
=اصلا چرا انقدر تاریکه
٪من چمیدونم
+حتما چراغش سوخته
_خب ولم کن بزار بیام پایین
+همینجوری بمون
_باشه من که از خدامه
٪توام بمون
=باشه
(بعد ۱۰ دقیقه )
_ولم کن
+باش
(جیمین ا.تو گذاشت زمین )
(تهیونگ هم یونا رو گذاشت زمین)
(داشتن خواهر برادری دست در دست پیاده وری میکردن)
_میگم یونا
=جونم
_شمارتو میدی؟
=آره عزیزم گوشیتو بده
_بفرما
(شماره دادن و گرفتن تا رسیدن به ماشین )
_خب دیگه ما رفع ذحمت میکنیم
٪بای بای
=+خدافظ
(نشستن تو ماشین )
_چقدر خوش گذشت
٪موافقم خیلی خوش گذشت
_فک کردی نمیفهمم?
٪چیو؟
_از یونا خوشت میاد ؟
٪نه
_مطمعنی
٪خب چرا دختر خوبیه
_یسسس درست حدس زدم
٪.....
_فک کردی چرا شمارشو گرفتم که باهاش دوست باشم
٪حتما دیگه
_واسه تو گرفتم داداش قشنگم
٪جدا
_ بله
٪ممنون یی ذهمت بعدن اس کن
_اوکی میای امشب تا صب بیدار بمونیم?
٪باش
(خب دیگه رسیدن و نشستن به حرف زدن و اگه تا اینجای داستان متوجه شده باشید جیمین و ا.ت از هم خوششون میاد تهیونگ و یونا هم همینطور )
خب دیگه دستم درد گرفت امتحان ریاضی هم دارم باید برم بخونم خدافیظ💞
۲.۸k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.