.
(دوستی شیرین )
[پارت ۵]
_اسمتون؟
=من یونا هستم
_خیلی خوشبختم منم ا.ت هستم
+من یه سوال بپرسم ؟
٪بفرما
+اگه خواهر برادر بودین چرت روز اولی که ا.ت اومد باهم قریبه بودین؟
_چون تازه فهمیدیم خواهر برادریم
٪من دو سال پیش فهمیدم ولی نمیذاشتن ا.ت بفهمه
_من فک میکردم فقط دوستیم
(خب بعد از کلی حرف زدن که حوصله ندارم بنویسم هرکی یه چی سفارش داد خودن قرار شد برن پیاده روی )
هم زمان باهم +_ چه هوا خوبه
دوباره هم زمان +_ موافقم
و دوباره +_میشه ادا منو در نیاری
و دوباره +_ من اداتو در نمیارم
=٪ زدن زیر خنده
دوباره هم زمان _+به چی میخندین
٪به هماهنگیتون
و دوباره _+ ای خدا
_عهههه بسه دیگه انگار دیالوگ نوشتیم امروز
+موافقم
(دیگه ا.ت جان هیچ زری نزد تا ۲۰ مین که ...)
_خسته شدم
=منم همینطور
_صندلی هم نداره
=راه برگشت هم خیلی دوره
(در گوش هم)
_یه فکری دارم
=چی
_یهو وقتی گفتم ۳ بپر رو کول جیمین اوکی؟
=اوکی
_ یک دو سه ....
بقیش رو فردا میذارم 🩷
[پارت ۵]
_اسمتون؟
=من یونا هستم
_خیلی خوشبختم منم ا.ت هستم
+من یه سوال بپرسم ؟
٪بفرما
+اگه خواهر برادر بودین چرت روز اولی که ا.ت اومد باهم قریبه بودین؟
_چون تازه فهمیدیم خواهر برادریم
٪من دو سال پیش فهمیدم ولی نمیذاشتن ا.ت بفهمه
_من فک میکردم فقط دوستیم
(خب بعد از کلی حرف زدن که حوصله ندارم بنویسم هرکی یه چی سفارش داد خودن قرار شد برن پیاده روی )
هم زمان باهم +_ چه هوا خوبه
دوباره هم زمان +_ موافقم
و دوباره +_میشه ادا منو در نیاری
و دوباره +_ من اداتو در نمیارم
=٪ زدن زیر خنده
دوباره هم زمان _+به چی میخندین
٪به هماهنگیتون
و دوباره _+ ای خدا
_عهههه بسه دیگه انگار دیالوگ نوشتیم امروز
+موافقم
(دیگه ا.ت جان هیچ زری نزد تا ۲۰ مین که ...)
_خسته شدم
=منم همینطور
_صندلی هم نداره
=راه برگشت هم خیلی دوره
(در گوش هم)
_یه فکری دارم
=چی
_یهو وقتی گفتم ۳ بپر رو کول جیمین اوکی؟
=اوکی
_ یک دو سه ....
بقیش رو فردا میذارم 🩷
۳.۹k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.