p12
p12
یونگی. بدویین دیره
ات. هی بیا بریم
بلندشدیم رفتیم اتاق خواب
ات. خب چه مدلی میکنی؟
کوک. به تو چه؟
ات. کوک بیا شوخیو بزاریم کنارو جدی باشیم من برای اولین بار میرم پیش آرمیا لطفا موهامو صورتمو خراب نکن
کوک. نه در این حدم بی رحم نیستم که
ات. ببینیم
شروع کرد به درست کردن موهام
ات. موهام زیادی بلنده باید کوتاشون کنم
کوک. تو غلط میکنی (عصبی)
ات. خب چرا عصبی میشی سخته شونه زدنش شستنش
کوک. نه کوتاشون نمیکنی
ات. اوکی (آروم)
چرا انقدر عصبی شد آخه؟!
کوک. اوممم موهات تموم شد
ات. بببنم
کوک. نههههه بزار آرایشتم بکنم بعد
ات. باشه
شروع کرد به آرایش کردنم خیره شده بودم بهش تا به حال از نزدیک ندیده بودمش واقعا جذاب بود هی خدااا چی میگم من که یهو اونم خیره شده بهم چشم تو چشم شدیم
کوک. انقدر بهم خیره نشو میدونم جذابم
ات. زارت آبروی جذابارو نبر بچه
کوک. عههه پس چرا دوساعته زل زدی
ات. داشتم به این فک میکردم که مامان بابات چه گناهی کردن بچه ای مث تو نسیبشون شد
کوک. هوفففف خب حالا نوبت رژ لبته
نزدیک لبم شدو گفت
کوک. اوممم تینت بزنم بهتره تیتنو به انگشت کوچیکش زد...
ات. چرا به دستت میزنی؟
کوک. لک میمونه رو لبت
ات. ا اها
نزدیک تر امدو انگشتشو روی لبم کشید
کوک. چقدر لبات نرمه(تعجب)
گونه هام سرخ شدن که خندش بلند شد
کوک. وای باورم نمیشه ات چند ساعت پیش خجالت کشید(خنده)
ات. خفه شو (عصبی کیوت)
کوک. کیوت(زیر لب)
ات. تموم نشد
کوک. نه هنوز به پایین لپ نزدم دوباره نزدیکم شد انگشتشو روی لبم کشید وای قلبم امد تو شرتم...
کوک. تمومه
ات. مـ ممنون
ات. گرم نیست؟
کوک. نه!
ات. هوففف ببینم خودمو
کوک. اول لباستو بپوش
ات. خب...
کوک. بپوش دیگه
ات. میخوای همینجا وایسیو ببینی؟!
کوک. چـ چی نه من رفتم
رفت از اتاق بیرونو شروع کردم به پوشیدن لباسم نمیتونستم زیپ لباسمو ببندم که کوک گفت...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
شرط: ۱۵۰ تایی شم
یونگی. بدویین دیره
ات. هی بیا بریم
بلندشدیم رفتیم اتاق خواب
ات. خب چه مدلی میکنی؟
کوک. به تو چه؟
ات. کوک بیا شوخیو بزاریم کنارو جدی باشیم من برای اولین بار میرم پیش آرمیا لطفا موهامو صورتمو خراب نکن
کوک. نه در این حدم بی رحم نیستم که
ات. ببینیم
شروع کرد به درست کردن موهام
ات. موهام زیادی بلنده باید کوتاشون کنم
کوک. تو غلط میکنی (عصبی)
ات. خب چرا عصبی میشی سخته شونه زدنش شستنش
کوک. نه کوتاشون نمیکنی
ات. اوکی (آروم)
چرا انقدر عصبی شد آخه؟!
کوک. اوممم موهات تموم شد
ات. بببنم
کوک. نههههه بزار آرایشتم بکنم بعد
ات. باشه
شروع کرد به آرایش کردنم خیره شده بودم بهش تا به حال از نزدیک ندیده بودمش واقعا جذاب بود هی خدااا چی میگم من که یهو اونم خیره شده بهم چشم تو چشم شدیم
کوک. انقدر بهم خیره نشو میدونم جذابم
ات. زارت آبروی جذابارو نبر بچه
کوک. عههه پس چرا دوساعته زل زدی
ات. داشتم به این فک میکردم که مامان بابات چه گناهی کردن بچه ای مث تو نسیبشون شد
کوک. هوفففف خب حالا نوبت رژ لبته
نزدیک لبم شدو گفت
کوک. اوممم تینت بزنم بهتره تیتنو به انگشت کوچیکش زد...
ات. چرا به دستت میزنی؟
کوک. لک میمونه رو لبت
ات. ا اها
نزدیک تر امدو انگشتشو روی لبم کشید
کوک. چقدر لبات نرمه(تعجب)
گونه هام سرخ شدن که خندش بلند شد
کوک. وای باورم نمیشه ات چند ساعت پیش خجالت کشید(خنده)
ات. خفه شو (عصبی کیوت)
کوک. کیوت(زیر لب)
ات. تموم نشد
کوک. نه هنوز به پایین لپ نزدم دوباره نزدیکم شد انگشتشو روی لبم کشید وای قلبم امد تو شرتم...
کوک. تمومه
ات. مـ ممنون
ات. گرم نیست؟
کوک. نه!
ات. هوففف ببینم خودمو
کوک. اول لباستو بپوش
ات. خب...
کوک. بپوش دیگه
ات. میخوای همینجا وایسیو ببینی؟!
کوک. چـ چی نه من رفتم
رفت از اتاق بیرونو شروع کردم به پوشیدن لباسم نمیتونستم زیپ لباسمو ببندم که کوک گفت...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
شرط: ۱۵۰ تایی شم
۵.۳k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.