کوچه های قلب من خالی تر از شبهای توست
کوچه های قلب من خالی تر از شبهای توست
واژه های شعر من غمگین تر از غمهای توست
گرچه پنداری که تنها میروی تا مرز شب
لیکن این چشمان خسته تا سحر همپای توست
آنچه می آید به دل ،هرگز نیاید برزبان
تا بگویم این دل ویران من ، شیدایی توست
گرچه میگویند دنیاپر ز نیرنگ وریاست
مهربانی رنگ زیبای دل دریای توست؟!
خستگی... شاید گناهی از قدمهای من است
پس رسیدن لایق دستان بی پروایی توست ؟!
زندگی هم رسم خوبی بود ورفت از یاد من
بازگردد این باده هم از ساغر زیبای توست . . .
واژه های شعر من غمگین تر از غمهای توست
گرچه پنداری که تنها میروی تا مرز شب
لیکن این چشمان خسته تا سحر همپای توست
آنچه می آید به دل ،هرگز نیاید برزبان
تا بگویم این دل ویران من ، شیدایی توست
گرچه میگویند دنیاپر ز نیرنگ وریاست
مهربانی رنگ زیبای دل دریای توست؟!
خستگی... شاید گناهی از قدمهای من است
پس رسیدن لایق دستان بی پروایی توست ؟!
زندگی هم رسم خوبی بود ورفت از یاد من
بازگردد این باده هم از ساغر زیبای توست . . .
۴۵۷
۰۱ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.