رد شدی از من شدم هر ثانیه بیمار تر

‌رد شدی از من، شدم هر ثانیه بیمار تر
روزگارم تیره تر شد، چشم هایم تارتر

شعرهایم تحت تأثیر حضورت بوده است
رفتی و دور از تو این شاعر شده کم کار تر

خاطراتت شب به شب از پا می اندازد مرا
ای که رویای تو از کابوس، لاکردار تر!

حسرتی در سینه برجا مانده از یاد تو که
چشمهایم با مرورت می شود هربار، تر!

شعر گفتم تا بسوزانم تو را، خود سوختم
هرچه شاعر مردم آزار است، خودآزارتر!
دیدگاه ها (۱)

باران می باردو منبه اولین چهارراه که برسمچترم رابه اولینکودک...

#هر_شب_حافظه‌‌یِ_من_پُر_تصویر_توئه عشق تعبیر قشنگی ست ❣ برا...

در کنارت نیستم اما فراموشم مکن خط مکش بر خاطراتم گنگ و مغشوش...

بنویسم،ننویسم،تو نمی خوانی که!چیزی از معجزه ی شعر،نمی دانی ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط