دستانش را که گرفتم لرزش دستانش دلم را لرزاند

دستانش را که گرفتم لرزش دستانش دلم را لرزاند...
پای حرف هایش که نشستم حس کردم همه‌ی ناگفته ها را میداند. لبخندش برایم از هر چیزی در این دنیا زیبا تر بود. موقع بلند شدن دستانش روی کمرش بود، انگار درد ناگفته‌ای داشت! چروک‌های روی صورتش زیباترین دست نوشته‌ی خدا بود... موهای سفیدش را با دنیا عوض نمیکنم! هیچ‌گاه نگفت چقدر درد دارد، هیچ‌گاه نگفت نمی‌تواند، هیچگاه صدایش را بلند نکرد. او را خدا برایم در این دنیا قرار داد تا پدرم باشد... پدری که پدرانه دستانم را گرفت و بعد از آن هیچ‌گاه از زمین خوردن هراس نداشتم، چون مطمئن بودم دستانم در دستان کسی است که هیچ‌گاه رهایم نمی‌کند.

نمیدونم واسه کدوم کارت به چه زبونی تشکر کنم ،اما به زبون ساده واسه نفس کشیدنت ازت ممنونم

#پدرهرروزروزتوست،
روزت مبارک!

نرگس_حریری
دیدگاه ها (۴)

روزمرد وپدر برمادرانی که جای کمبودپدرراپرکردند هم...مبارک...

#عکس‌های هوایی عکاس معروف از ایراندر سال‌های ۱۹۷۶ و ۱۹۷۸، گئ...

سر چشمہ ے عشقبا علے آمده استگل کرده بهشتتا علے آمده استشد کع...

۹۵/۲/۲

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط