𝐁𝐨𝐬𝐬
P2
ویو ا.ت
واتتتت پسر عمو؟ پسر عموشهههههه
کارتی که بهم داد رو دراوردم از توی کیفتم روشو خوندم کیم ریما پسر عموی رئیس کیمه؟
شتتتتت باهاش بد حرف زدم
ا.ت:اقای کیم
دوتاشون برگشتن و بهم نگاه کردن
ا.ت:کیم ریما ببخشید باهاتون بد صحبت کردم من نمی....
(حرف ا.ت نصفه موند)
ریما:ایرادی نداره 😏
تهیونگ:خانم جانگ چرا انقدر دیر کردین؟
ا.ت:من ....من....
تهیونگ:تو چی؟
ریما:من از پشت زدم به ماشینش
تهیونگ:هه تو زبون اینی؟
ریما:ن....
ا.ت:اقای کیم ببخشید من یونا دیر بهم خبر داد و بعدهم با پسرعموتون تصادف کردم و داخل اسانسور گیر افتادم
تهیونگ:چون اولین بارته میتونی بری سرکارت
ا.ت:خب کجا برم؟
تهیونگ:اتاق بقلی من اتاق کار توعه
ا.ت:بله!چشم
(ا.ت رفت)
ویو تهیونگ
دختر جذابی بود و خیلیم بد دهن بود ازش خوشم امد ولی اون ریمای عوضیه هیز خیلی نگاش میکرد دلم بود بگیرم بکن.مش
ویو ا.ت
رفتم توی اون اتاقی که بهم گفت همه وسایلی داخلش بود واوووو خییلی خوب بود چقدر کیم کراش بوددددد ویییییی ولی خیلی عصبی بود ایششش
(تق تق تق)
باصدای در به خودم امدم
ا.ت:بفرماید؟
ریما:میتونم بیام تو؟
ا.ت:بله حتما
ریما امد داخل و درو پشت سرش بست
ا.ت:اگر میشه درو باز بزارید گرمه خیلی
ریما:نترس کوچولو نمیخورمت
ا.ت:اقای کیم لطفا درو باز کنید
ریما:میتونی منو به یک قهوه دعوت کنی نمیتونی؟
ا.ت:نه نمیتونم اقا
ریما:اوح بیبی رسمی حرف نزن
ا.ت:دلیلی نمیبینم که از امر شما پیروی کنم
ریما:ا.ت(داد)رومخم نرو
ا.ت:دهنتو ببند خربزه
ریما:اون روی منو بالا نیار ا.ت(عصبی و فشاری)
ا.ت:بزار بیاد بالا ببینم تو خودت و اون روت میشین یک بدبخت
ریما:ببند دهنتو(عربده)
ا.ت:نبندم چکار میکنی ج....نده
ویو تهیونگ
سرم توی پرونده ها بود که صدای دادو بیداد شنیدم انگاری جنگ بود
از اتاقم امدم بیرون صدا از اتاق ا.ت بود رفتم سمت اتاقش و درو باز کردم دیدم ریما خیمه زده روی ا.ت و ا.ت داره تقلا میکنه و گریع میکنه
رفتم سمت ریما و پرتش دادم اون ور
مشت اول
مشت دومم بارش کردم نتونستم بیشتر بزنم چون پسرعموم بود عوضیی
رفتم سمت ا.ت
تهیونگ:خوبی خانم جانگ؟
ا.ت:نزدیکم نشو نیا توعم میخوای بهم تجاوز کنی نهههه
تهیونگ:اروم باش تموم شد اروم باش
ا.ت:(گریهههه)
تهیونگ:اروم باش دختر اروم باش دیگه
ا.ت:ب.....باش ممنون کمکم کردین
تهیونگ:خاهش میکنم کاری نکردم که
ا.ت:اقای کیم؟
تهیونگ:بله؟
ا.ت:میشه ریما رو از اینجا دور کنید؟
تهیونگ:بلشه
(تهیونگ رفت و ریما هم برد)
ویو ا.ت
اون ریمای عوضی مبخواست بهم تجاوز کنه خدای من عجب ادم های ک. ......یری پیدا میشه هاااا
رفتم نشستم سر میزم و همه جا رو برنداز کردم همه چی اوکی بود
...................
دستمممممم😑😑😑
ویو ا.ت
واتتتت پسر عمو؟ پسر عموشهههههه
کارتی که بهم داد رو دراوردم از توی کیفتم روشو خوندم کیم ریما پسر عموی رئیس کیمه؟
شتتتتت باهاش بد حرف زدم
ا.ت:اقای کیم
دوتاشون برگشتن و بهم نگاه کردن
ا.ت:کیم ریما ببخشید باهاتون بد صحبت کردم من نمی....
(حرف ا.ت نصفه موند)
ریما:ایرادی نداره 😏
تهیونگ:خانم جانگ چرا انقدر دیر کردین؟
ا.ت:من ....من....
تهیونگ:تو چی؟
ریما:من از پشت زدم به ماشینش
تهیونگ:هه تو زبون اینی؟
ریما:ن....
ا.ت:اقای کیم ببخشید من یونا دیر بهم خبر داد و بعدهم با پسرعموتون تصادف کردم و داخل اسانسور گیر افتادم
تهیونگ:چون اولین بارته میتونی بری سرکارت
ا.ت:خب کجا برم؟
تهیونگ:اتاق بقلی من اتاق کار توعه
ا.ت:بله!چشم
(ا.ت رفت)
ویو تهیونگ
دختر جذابی بود و خیلیم بد دهن بود ازش خوشم امد ولی اون ریمای عوضیه هیز خیلی نگاش میکرد دلم بود بگیرم بکن.مش
ویو ا.ت
رفتم توی اون اتاقی که بهم گفت همه وسایلی داخلش بود واوووو خییلی خوب بود چقدر کیم کراش بوددددد ویییییی ولی خیلی عصبی بود ایششش
(تق تق تق)
باصدای در به خودم امدم
ا.ت:بفرماید؟
ریما:میتونم بیام تو؟
ا.ت:بله حتما
ریما امد داخل و درو پشت سرش بست
ا.ت:اگر میشه درو باز بزارید گرمه خیلی
ریما:نترس کوچولو نمیخورمت
ا.ت:اقای کیم لطفا درو باز کنید
ریما:میتونی منو به یک قهوه دعوت کنی نمیتونی؟
ا.ت:نه نمیتونم اقا
ریما:اوح بیبی رسمی حرف نزن
ا.ت:دلیلی نمیبینم که از امر شما پیروی کنم
ریما:ا.ت(داد)رومخم نرو
ا.ت:دهنتو ببند خربزه
ریما:اون روی منو بالا نیار ا.ت(عصبی و فشاری)
ا.ت:بزار بیاد بالا ببینم تو خودت و اون روت میشین یک بدبخت
ریما:ببند دهنتو(عربده)
ا.ت:نبندم چکار میکنی ج....نده
ویو تهیونگ
سرم توی پرونده ها بود که صدای دادو بیداد شنیدم انگاری جنگ بود
از اتاقم امدم بیرون صدا از اتاق ا.ت بود رفتم سمت اتاقش و درو باز کردم دیدم ریما خیمه زده روی ا.ت و ا.ت داره تقلا میکنه و گریع میکنه
رفتم سمت ریما و پرتش دادم اون ور
مشت اول
مشت دومم بارش کردم نتونستم بیشتر بزنم چون پسرعموم بود عوضیی
رفتم سمت ا.ت
تهیونگ:خوبی خانم جانگ؟
ا.ت:نزدیکم نشو نیا توعم میخوای بهم تجاوز کنی نهههه
تهیونگ:اروم باش تموم شد اروم باش
ا.ت:(گریهههه)
تهیونگ:اروم باش دختر اروم باش دیگه
ا.ت:ب.....باش ممنون کمکم کردین
تهیونگ:خاهش میکنم کاری نکردم که
ا.ت:اقای کیم؟
تهیونگ:بله؟
ا.ت:میشه ریما رو از اینجا دور کنید؟
تهیونگ:بلشه
(تهیونگ رفت و ریما هم برد)
ویو ا.ت
اون ریمای عوضی مبخواست بهم تجاوز کنه خدای من عجب ادم های ک. ......یری پیدا میشه هاااا
رفتم نشستم سر میزم و همه جا رو برنداز کردم همه چی اوکی بود
...................
دستمممممم😑😑😑
۵.۸k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.