The Rift Between Us
" The Rift Between Us "
part"⁴
,, زوئی ,,
با تابش نور چشمام رو باز کردم ، درخت های سبز سربه فلک کشیده بالا سرم بودند صدای پرنده ها به گوش میرسید ، باز هم از اون خواب های خوب ، ویندوزم کامل که بالا اومد همونجا که بودم نشستم که با دوتا پسر جذاب روبرو شده یکی گفت ,, عه روی ببین بیدار شد ,, هردو داشتن بهم نگاه میکردند ، لبخندی زدم ,, کیفیت خواب هام بهتر شده ,, پسری که دفه قبل حرف زد خنده تمسخرآمیزی کرد ,, نه پرنسس خواب نیستی ,, از رو زمین بلند شدم و وایسادم کش و قوس به بدنم دادم ، به سمت پسرا رفتم به پسری که همش حرف میزد نگاهی انداختم ، موهای لخت و قهوهای داشت رنگ چشماش هم قهوه ای بود ، به سمت اون یکی رفتم که فکر کنم اون یکی صداش کرد روی ، موهای نقره ای تیره داشت ، رنگ چشماش سیاه بود ، گونه های برجسته ای داشت ، دلم میخواست لوپشو بکشم به هرحال که خواب بود ، با یه دستم گونه شو کشیدم ,, گوگولی ,, همینطور با بهت بهم نگاه میکرد اون یکی پسر هم اول تعجب کرد ولی بعد ترکید از خنده ، با حس رضایت گفتم ,, چقدر کیفیت خواب هام بالا رفته ,, پسری که لپشو کشیدم چهره ی جدی و عصبی به خود گرفت ,, این یه خواب نیست ! ,, بدون توجه به اونا گفتم ,, هعی الان مثل همیشه میرا میاد از خواب بیدارم میکنه ,, پسره با همون روی با همون چهره جدید گفت ,, داره دیر میشه باید راه بیفتیم ,, اون یکی پسر دوباره با خنده گفت ,, اول نمیخوای به این خانم بفهمونی خواب نیست ,, روی دوباره گفت ,, اینارو تو حل میکنی ,, پسره اومد سمتم ,, هعی خانم خانما خواب نیستی واقعیتِ ,, چرا هعی بهم میگن خواب نیستم با عقل جور در نمیاد ، نیش گونی از خودم گرفتم دردم گرفت ولی بیدار نشدم چندبار این کارو انجام دادم ولی فایده ای نداشت تازه عقلم کار کرد ، من به جای اتاقم توی جنگل بیدار شدم دوتا پسر هم پیشمم ,, صبر کن! م من اینجا چیکار میکنم شما کی ه هستید ,, روی دوباره با همون چهره سرد و جدیدش گفت ,, حرف اضافه نزن همراه ما میای ,, با لرزشی که تو صدام بود گفتم ,, ش شما دزدین ش شما نمیدونی کی رو دزدیدین! ارتش اسکارما به زودی میاد و منو نجات میده ب به نعفتونه منو ول کنید وگرنه اگه گیرتون بندازند سرتون رو میبرن ,,
ممنون میشم نظراتتون رو بگین💚
part"⁴
,, زوئی ,,
با تابش نور چشمام رو باز کردم ، درخت های سبز سربه فلک کشیده بالا سرم بودند صدای پرنده ها به گوش میرسید ، باز هم از اون خواب های خوب ، ویندوزم کامل که بالا اومد همونجا که بودم نشستم که با دوتا پسر جذاب روبرو شده یکی گفت ,, عه روی ببین بیدار شد ,, هردو داشتن بهم نگاه میکردند ، لبخندی زدم ,, کیفیت خواب هام بهتر شده ,, پسری که دفه قبل حرف زد خنده تمسخرآمیزی کرد ,, نه پرنسس خواب نیستی ,, از رو زمین بلند شدم و وایسادم کش و قوس به بدنم دادم ، به سمت پسرا رفتم به پسری که همش حرف میزد نگاهی انداختم ، موهای لخت و قهوهای داشت رنگ چشماش هم قهوه ای بود ، به سمت اون یکی رفتم که فکر کنم اون یکی صداش کرد روی ، موهای نقره ای تیره داشت ، رنگ چشماش سیاه بود ، گونه های برجسته ای داشت ، دلم میخواست لوپشو بکشم به هرحال که خواب بود ، با یه دستم گونه شو کشیدم ,, گوگولی ,, همینطور با بهت بهم نگاه میکرد اون یکی پسر هم اول تعجب کرد ولی بعد ترکید از خنده ، با حس رضایت گفتم ,, چقدر کیفیت خواب هام بالا رفته ,, پسری که لپشو کشیدم چهره ی جدی و عصبی به خود گرفت ,, این یه خواب نیست ! ,, بدون توجه به اونا گفتم ,, هعی الان مثل همیشه میرا میاد از خواب بیدارم میکنه ,, پسره با همون روی با همون چهره جدید گفت ,, داره دیر میشه باید راه بیفتیم ,, اون یکی پسر دوباره با خنده گفت ,, اول نمیخوای به این خانم بفهمونی خواب نیست ,, روی دوباره گفت ,, اینارو تو حل میکنی ,, پسره اومد سمتم ,, هعی خانم خانما خواب نیستی واقعیتِ ,, چرا هعی بهم میگن خواب نیستم با عقل جور در نمیاد ، نیش گونی از خودم گرفتم دردم گرفت ولی بیدار نشدم چندبار این کارو انجام دادم ولی فایده ای نداشت تازه عقلم کار کرد ، من به جای اتاقم توی جنگل بیدار شدم دوتا پسر هم پیشمم ,, صبر کن! م من اینجا چیکار میکنم شما کی ه هستید ,, روی دوباره با همون چهره سرد و جدیدش گفت ,, حرف اضافه نزن همراه ما میای ,, با لرزشی که تو صدام بود گفتم ,, ش شما دزدین ش شما نمیدونی کی رو دزدیدین! ارتش اسکارما به زودی میاد و منو نجات میده ب به نعفتونه منو ول کنید وگرنه اگه گیرتون بندازند سرتون رو میبرن ,,
ممنون میشم نظراتتون رو بگین💚
- ۸۲
- ۰۵ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط