درویش ی به نزد پادشاهی رفت

#درویش ی به نزد پادشاهی رفت،

▪️#پادشاه باو گفت: که «ای زاهد!»
▫️گفت: «زاهد تویی»
▪️گفت «من چون #زاهد باشم؟ که همهٔ #دنیا از آنِ من است»
▫️گفت «نی، عکس می‌بینی؛ دنیا و #آخرت و ملکت جمله از آن من است و #عالم را من گرفته‌ام؛ تویی که به لقمه‌ای و خرقه‌ای قانع شده‌ای

#مولانا
#فیه_ما_فیه

؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی
#سرای_فارسی
#آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک
#حکایت #شعر_آیینی
دیدگاه ها (۲)

#دل_بسته‌ ام از همه عالم به روی #دوستوز هر چه فارغیم، به‌جز ...

#حقیقت دارد#تو را دوست دارمدر این #بارانمی خواستم تودر انتها...

بی تو مرااز روی صندلی‌های #دو_نفرهبلند می‌کنندتا بتوانندکنار...

صد #نامه فرستادم، صد راه نشان دادمیا راه نمی‌دانی یا نامه نم...

در مدح تو لال می شود هر "غالی"تو مثل خدا مُحَوِلَ‌الاحوالی؛د...

#بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. #پسر را گفت: نباید که ا...

وقتی به جهل جوانی بانگ بر #مادر زدم، #دل_آزرده به کنجی نشست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط