عضو هشتم

،ویو نامی

از خواب بیدار شدم رفتم پیش اجوما
'صبح بخیر اجوما
=صبح بخیر پسرم برو دست و صورتت روبشور منم برم پسرا رو بیدار کنم
'باشه
=راستی ا/ت رفت کمپانی گفت که بهت بگم نگار نشی
'باشه الان بهش زنگ میزنم
=باشه پسرم

مکالمه بین نامی و ا/ت

+الو
'سلام خانم محترم
+سلام اقا چه عجب شما بیدار شدی
'حرف نزن بابا تازه ساعت ۷ صبحه
+باشه حالا کاری داشتی زنگ زدی
'نه فقط میخواستم ببینم کی رفتی و اینکه صبحونه خوردی یا نه
+ ساعت ۳ صبح رفتم و صبحونه هم خوردم تموم شد
' اولا که خیلی زود رفتی و دوما بله تموم شد
+من قطع میکنم راستی زود لباس بپوشین بیاین تمرین کنین
'چشم امر دیگه ای نداری
+نه😁

گوشی رو قطع کرد

هنوزم ویو نامی


رفتم پایین دیدم همه سر سفره هستن و دارن میخورن منم رفتم سلام کردم صبحونم رو خوردم و به پسرا گفتم لباس بپوشن بریم کمپانی
همه لباس پوشیدیم و رفتیم کمپانی و رفتمیم اتاق تمرین


ویو ا/ت


+سلام پسرای خوابالو
× صبح بخیر ( خمیازه )
!های
'سلام
-سلام به روی ماهت
؟سلام
.سلام
-سلام (سرد و خشک)
+ زود لباساتون رو عوض کنید بیاین
(جین در گوش نامی : - الان نه جای یک نفر ۲ نفر به حرکات رقص گیر میدن خستم کردن صورت
هنسامم چروک شد
'به خدا منم خسته شدم)
هم زمان (+!): شنیدیم چی گفتین
(جین و نامی ) :غلط کردیم
+فعلا برین لباس عوض کنین و بیاین