عشق ابدی
عشق ابدی 🍻
پارت 4
رفتیم صمت میزو شروع کردیم خوردن و حرف زدن که میا گفت
میا : میای بریم خرید
جینا : از خدامه من برم حاضر شم
ویو جینا :
رفتم اتاق و یه لباس برداشتم و یه میکاپ لایت کردم و اومدم پایین و به میا گفتم زود باش بریم
میا : اوکیه بریم
ویو جینا : داشتیم قدم میزدیم که چشم خورد به یه لباس جذاب و رفتم سمتش و گفتم این چنده خیلی لباسه خوشگل بود از میا نظر خواستم و..
میا : عالیه عزیزم همینو بخر
جینا : خودمم عالیم..... رفتم لباسه رو گرفتم و بعدش کلی قدم زدیمو پولامونه به باد دادیم و برگشتیم خونه
ویو جینا :
رسیدم خونه و خودمو وسایلا رو پرت کردم رو کاناپه خیلی خسته شده بودم پاشدم به میا شب بخیر گفتمو رفتم بخوابم
پرش زمانی به سه ماه بعد :
ویو جینا :
خیلی وقته میگذره و الان هم تو شرکت کار میکنم هم تو بزرگ ترین سوپرمارکت و یه خونه کوچولو هم دارم از سرکار اومد بودم و رفتم یه ذره قهوه بخورم و.........
ببخشید کم بود فردا ادامه میزارم
لایک و کامنت فراموش نشه خوشگلا ❤️
تهکوک
پارت 4
رفتیم صمت میزو شروع کردیم خوردن و حرف زدن که میا گفت
میا : میای بریم خرید
جینا : از خدامه من برم حاضر شم
ویو جینا :
رفتم اتاق و یه لباس برداشتم و یه میکاپ لایت کردم و اومدم پایین و به میا گفتم زود باش بریم
میا : اوکیه بریم
ویو جینا : داشتیم قدم میزدیم که چشم خورد به یه لباس جذاب و رفتم سمتش و گفتم این چنده خیلی لباسه خوشگل بود از میا نظر خواستم و..
میا : عالیه عزیزم همینو بخر
جینا : خودمم عالیم..... رفتم لباسه رو گرفتم و بعدش کلی قدم زدیمو پولامونه به باد دادیم و برگشتیم خونه
ویو جینا :
رسیدم خونه و خودمو وسایلا رو پرت کردم رو کاناپه خیلی خسته شده بودم پاشدم به میا شب بخیر گفتمو رفتم بخوابم
پرش زمانی به سه ماه بعد :
ویو جینا :
خیلی وقته میگذره و الان هم تو شرکت کار میکنم هم تو بزرگ ترین سوپرمارکت و یه خونه کوچولو هم دارم از سرکار اومد بودم و رفتم یه ذره قهوه بخورم و.........
ببخشید کم بود فردا ادامه میزارم
لایک و کامنت فراموش نشه خوشگلا ❤️
تهکوک
- ۲.۹k
- ۲۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط