جایی گمان کنم دلمان گیر کرده است

جایی گمان کنم دلمان گیر کرده است
جایی میان ما و گمان گیر کرده است

در گفتن سه واژه ی "من ، دوست ، دارمت"
بال و پرم به سقف دهان گیر کرده است

تقدیر ما شبیه غزال است و تیرها
بین قضا و دست و کمان ، گیر کرده است

از لاک پشت سیر و سلوکم سوال کن
این راه در کجای زمان گیر کرده است

ما از کنار پنجره جستیم و شیخ شهر
بین مناره های اذان گیر کرده است ... !

#امیر_عزیزی
#پست_جدید #خاص #زیبا #جذاب #شیک
دیدگاه ها (۶)

کاش با زورق اندیشه ، شبی ،از شط گیسوی مواج تو ، من بوسه زن ب...

من و لحظه‌ی لمس دستان توببخشید ، دستم به دامان تو !من و هرچه...

دست‌هایم به دوست داشتنت بند استدست‌هایت را بگذار روی لب‌هایم...

#پست_جدید #خاص #جذاب #زیبا #شیک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط