من و لحظهی لمس دستان تو

من و لحظه‌ی لمس دستان تو
ببخشید ، دستم به دامان تو !

من و هرچه معبد که در مشرق است
به کفری که دارد مسلمان تو ،

قسم می‌خورم بعد از این منتفی‌ست
سفر ، سرزمین‌های بد ، جان تو !

به شیطان بگو گم شود بعد از این ؛
خودم می‌شوم چونکه شیطان تو !

کسی هم ندارد در این گیر و دار
صلاحیّت درک چشمان تو ...

#ناصر_ندیمی
#پست_جدید #خاص #زیبا #جذاب #شیک
دیدگاه ها (۳)

ای بهار، ای بهارِ افسونگرمن سراپا خیالِ او شده‌امدر جنون تو ...

#خاص #جذاب #زیبا #شیک #پست_جدید

کاش با زورق اندیشه ، شبی ،از شط گیسوی مواج تو ، من بوسه زن ب...

جایی گمان کنم دلمان گیر کرده است جایی میان ما و گمان گیر کرد...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت نهم🫐✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ...

ᴘᴀʀᴛ17

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط