شب میان شهر رخنه کرده است

شب میان شهر رخنه کرده است
کوچه غرق در سکوتِ مبهمی ست
خواب،
از نگاه خسته ام فرار می کند
خیره خیره ماه را نگاه می کنم
و فکر می کنم به بودنت
که بهترین بهانه ی نفس کشیدن است
به چشم های پر فروغ مهربان تو
که تا نهایت جهان
دلیل  شعر گفتن است
به دفترم که با قلم
قرار عاشقانه بسته است
به واژه های نوبرانه ی سپید
فکر می کنم به حرف های ساده ی عمیق
به عین و شین و قاف
فکر می کنم به عشق
فکر می کنم به تو ...

#آذین_قانع
#شب_بخیر_ماه_من
دیدگاه ها (۰)

چشم‌هایش همه‌ آن چیزی را که صدایش نمی‌توانست، به من گفت. ما ...

💭و من هر روز صبحفرشته ایی را می بینم که نه بال داره نه در آس...

💭اگر آخرین دفاعِ ما کلمات باشندمن با آنها تو را در آغوش میگی...

💭زمان می‌گذرد و ما پیر می‌شویم. امّا با تو نشستن، تنها با تو...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

درخواستی

🇮🇷🦋🌼⚓⭐ _______________ قسمت چهارم ))) مهمترین دریچه ای که ؛ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط