تکپارتی غمگین شوگا

وقتی که جونتو براش می‌دادی ولی اون........……………





حرفاش هنوز تو سرم بود واقعا باهام بازی کرد منی که آنقدر دوسش داشتم جونمو براش میدادم خیلی بد دلمو شکست

فلش بک به هشت روز پیش)



ات: اخجونمییی قراره شوگاجونمو ببینممممممم ( ذوق) تینت کمرنگی زدم موهای مصری مو باز گذاشتم یه کراپ آستین بلند با شلوار کارگو حرکت کردم سمت کافه

۳۰ مین بعد


خیلی ذوق داشتم



شوگ ا اوون دختره کیههه؟؟



شوگا: سلام ( نشست)


ات: اون دختره کیه( تعجب)



شوگا:, ات من ازت بدم میاد این همه مدتم وانمود میکردم دوست دارم منو ببخش من الان ۶, روز با کلارا دوستم منو می‌بخشی ( خوشحال)



ات از سرجاش بلند میشه و شوگاهم همینطور
ات همینجور شوک مانند حرف میزنه وهمه حرفاشو باگریه میگه


ات: من خیلی دوست داشتم وقتی باهات دوست شدم انگار دنیا رو بهم دادن چون دوستام خانوادم بردارم ولم کردن هر وقت میدیدمت. فقط دوست داشتم باهات حرف بزنم همیشه ذوق داشتم که یکی رو داشتم وباخودم میگفتم این مثل بقیه. ولم نمیکنه مطمئنم دوسم داره اما تو هم مثل بقیه ولم کردی شوگا من دوست داشتم ولی بدجوری قلبمو بدرد آوردی شوگا بدجور قلبمو شکستی حالا من باکی حرف بزنم ( گریه شدید)




شوگا: ات متاسفم (, دلش سوخت)


ات : دیگه فایده ای نداره قلبمو دوباره شکوندی


واینو گفتم واز اونجا بیرون اومدم


زمان حال)



والان چهارساله که افسردگی دارم








پایان




ببخشید بچه ها اگر کم بود