رابطه هاییم هست که انگار دو نفرتون میترسین تمومش کنین

رابطه هاییم هست که انگار دو نفرتون میترسین تمومش کنین.
یا حتی یه فکری به حالش کنین.
بی هم نمیتونین ادامه بدینا اما با همم که هستین همدیگرو اذیت میکنین.
نمیدونم حکمت اینجور روابط چیه.
انگار معلقی رو هوا.
مغرور بازی درمیاری بهش پیام نمیدی اما روزی ۵۰۰ بار لست سین و پروفایلشو چک میکنی.
تازه بعد چند وقتم که حرف میزنین
بازم اون غرور لعنتی مانع میشه
بگی " من دورِ بودنت بگردم "
یا مثل
ا " نباشی چقدر زندگی مسخرس " .
عوضش انقدر چرت و پرت تحویل هم میدین
که تهش همون دلتنگیا میشه دعوا ...
کاش یکی میومد
تکلیف ما رو روشن میکرد لااقل...
دیدگاه ها (۴)

نوشتن اصلا در هیچ زمان و دوره ای از زندگی کار من نبوده اما ا...

باباجونم روزت نزدیڪه پس ڪجایی? ما بابا نداریم ، راستش داریم ...

نفس تنگی گرفته اند روزهایمهیچ دارویی هم انگار اثر نمی کندبر ...

در خیابان، با بهار مسابقه گذاشتم. او به اندازه ی آسمان شهر ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط