وقتی از پرورشگاه آورده بودن
وقتی از پرورشگاه آورده بودن
پارت ۷
_ خوب
بریم حساب کنیم بریم
+ میشه گربم رو بغل کنم نزارم تو قفس
_ چرا نشه ؟
+ گفتم شاید دوس نداشته باشی
آمد ب صورتم نزدیک شد و گفت
_ من هر چی تو دوس داری رو دوست دارم
+ ( خنده ی ریزی کردم )
_ بریم
+ اره
گربم توی دستم بود نازش میکردم
دیگه تقریبا ساعت ۹ شب بود
اینطوری ک کوک گفته ما قرار فردا شب بریم بار
وای من تا حالا نرفتم باررررر
+ کوک میگم فردا میریم بار میخام ی لباس خاص و مخصوص داشته باشم میخام تک باشم چون اولین باری هست ک میرم بار
_ اوکی پس فردا ساعت ۸ میریم پیش مزون لباس خودم و میگیم برات ی لباس تا شب آماده کنن
+ مرسی
میشه برگردیم خستم
_ مگه شام نمیخای
+ نودل بخوریم من خیلی دوس دارم
_ اوکی پس وایسا زنگ بزنم تا رفتیم خونه آمده کنن
+ نه میخام خودم درست کنم
_ واو پس قراره دست پخت تورو بخرم ؟
+ ارع
_ ایولا داری دختر
+ پس چی فکر کردی ناسلامتی زن توعم
_ ( دوتایی با هم خندیدم
ویو کوک
امیدوارم کلارا از نقشه خبر دار نشه چون همه چیز خراب میشه و من اصلا دلم نمیخاد همچین اتفاقی بیوفته چون فق اینطوری میتونم بشم بزرگ ترین مافیای جهان
ویو آدرین
( آدرین :
آدرین بزرگ ترین مافیای جهان هست ک ی روز با کوک دوست صمیمی بودن
و با هم پدر و مادر کلارا رو کشتن و اموال اونا رو مسادره کردن و چون آدرین دلش برای کلارا سوخت تا وقتی ده سالش شد حواسش بهش بود و کوک از این موضوع خبر دار شد و چون آدرین از کوک بهتر بود کوک هم از این فرصت استفاده کرد تا آدرین رو از پا در بیاره )
& کلارا رو پیدا کردین ؟
کی اونو ب سرپرستی گرفته؟
/ قربان مقام دوم مافیا ها جعون جونگکوک کلارا رو ب اعنوان معشوقه ی خودش معرفی کرده
& گفتی کی ؟
/ جعون جونگکوک
و فردا شب هم ی مهمونی داخل بزرگ ترن بار کره ی جنوبی ب همین مناسب گرفته
& جعون جونگکوک میکشمتتتتتت
ویو کلارا خونه
+ بفرما تموم شد
_ چ بویی خوبی میده
خلاصه میگم شام خوردن و خوابیدن
پارت ۷
_ خوب
بریم حساب کنیم بریم
+ میشه گربم رو بغل کنم نزارم تو قفس
_ چرا نشه ؟
+ گفتم شاید دوس نداشته باشی
آمد ب صورتم نزدیک شد و گفت
_ من هر چی تو دوس داری رو دوست دارم
+ ( خنده ی ریزی کردم )
_ بریم
+ اره
گربم توی دستم بود نازش میکردم
دیگه تقریبا ساعت ۹ شب بود
اینطوری ک کوک گفته ما قرار فردا شب بریم بار
وای من تا حالا نرفتم باررررر
+ کوک میگم فردا میریم بار میخام ی لباس خاص و مخصوص داشته باشم میخام تک باشم چون اولین باری هست ک میرم بار
_ اوکی پس فردا ساعت ۸ میریم پیش مزون لباس خودم و میگیم برات ی لباس تا شب آماده کنن
+ مرسی
میشه برگردیم خستم
_ مگه شام نمیخای
+ نودل بخوریم من خیلی دوس دارم
_ اوکی پس وایسا زنگ بزنم تا رفتیم خونه آمده کنن
+ نه میخام خودم درست کنم
_ واو پس قراره دست پخت تورو بخرم ؟
+ ارع
_ ایولا داری دختر
+ پس چی فکر کردی ناسلامتی زن توعم
_ ( دوتایی با هم خندیدم
ویو کوک
امیدوارم کلارا از نقشه خبر دار نشه چون همه چیز خراب میشه و من اصلا دلم نمیخاد همچین اتفاقی بیوفته چون فق اینطوری میتونم بشم بزرگ ترین مافیای جهان
ویو آدرین
( آدرین :
آدرین بزرگ ترین مافیای جهان هست ک ی روز با کوک دوست صمیمی بودن
و با هم پدر و مادر کلارا رو کشتن و اموال اونا رو مسادره کردن و چون آدرین دلش برای کلارا سوخت تا وقتی ده سالش شد حواسش بهش بود و کوک از این موضوع خبر دار شد و چون آدرین از کوک بهتر بود کوک هم از این فرصت استفاده کرد تا آدرین رو از پا در بیاره )
& کلارا رو پیدا کردین ؟
کی اونو ب سرپرستی گرفته؟
/ قربان مقام دوم مافیا ها جعون جونگکوک کلارا رو ب اعنوان معشوقه ی خودش معرفی کرده
& گفتی کی ؟
/ جعون جونگکوک
و فردا شب هم ی مهمونی داخل بزرگ ترن بار کره ی جنوبی ب همین مناسب گرفته
& جعون جونگکوک میکشمتتتتتت
ویو کلارا خونه
+ بفرما تموم شد
_ چ بویی خوبی میده
خلاصه میگم شام خوردن و خوابیدن
۲۳.۶k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.