تهیونگ لبهاشو روی لب های یجی گذاشتو صدای ووووو کشیدن بچه

تهیونگ لبهاشو روی لب های یجی گذاشتو صدای ٱووووو کشیدن بچه ها برگشتیم
_تخم سگا از دستشون ارامش نداریمممممم گمشید(داد)
خندم گرفته بود بچه ها رفتن
که یهو کای با صدای دخترونه ای گف تا حالا اینقد عاشقانه ندیده بودم همه از لحن صداش جر خوردیم
_یا بخدا از هواپیما پرتت میکنم پایین

چند ساعت گذشت و بلخره به پاریس رسیدیم

رسیدیم دم خونه تهیونگ
+خیلی قشنگه اینجا
_خونه خودته بیب
تهیونگ ی کلیدی سمت کای انداخت
_طبقه بالا شمایید 
*یااا یی ما جدا بخابیم ازتون
_پ ن پ میخای امشب بیا تو بغلم بکن.....
+تهیونگگگگ
_باشههه
رفتیم تو اینقد خسته بودیم همه مون غش کردیم اما بجز تهیونگ اومد روم خیمه زد +چیکار میکنی
_تلاقی بیهوشی           
+یاااا عجب ادم عقده ای هستی گفت ببخشیددددد
_نه...جواب نمیده
تهیونگ محکم لبهامو مک میزد اروم ازم جدا شد سرشو تو گردنم کرد و.........(خودتون میفمید منحرفا من حرفی نمیزنم)
😂🗿
دیدگاه ها (۱۰)

اصلااا یاادمم رفت این تو هواپیما

تهیونگ زخم یجی رو دید _این چیه زخمی شدی(نگران)+نه...توی یکی ...

تهیونگ دوباره یجی رو بوسید این لحظه زیبا داشت اروم پیش میرفت...

تقریبا الان 20 دقیقس توی راه بودیم دیگه نمیتونستم تحمل کنم +...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط