پارت ۸ عشق و نفرت

زود رفتم بیرون سوجون همون موقع رسید
سوار شدم رفتیم
ا/ت: خب کجا بریم
سوجون: بریم کافه
ا/ت: باشه
(رفتیم کافه)
رفتیم تو کسی نبود فقط ما دوتا بودیم و چند تا پسر که یه گوشه دیگه نشسته بودن
رفتیم یه جای خالی نشستیم گارسون اومد
گارسون: چی میل دارین؟
ا/ت: من یه هات چاکلت
سوجون: منم یه هات چاکلت
گارسون:  الان براتون میارم (و رفت)
سوجون: خب پیش جونگکوک خوش میگذره؟
ا/ت:  از الان داره اعلام جنگ میکنه
سوجون: 😁
ا/ت: ...
گارسون سفارشمون رو اورد
ا/ت: مرسی
سوجون: با ادب شدی
ا/ت: مسخره
حساب کردیم رفتیم سوار ماشین شدیم
ا/ت: بریم کارائوکه؟ (اتاق خوانندگی)
سوجون: اره بریم
(رسیدیم کارائوکه)
رفتیم تو یکی از اتاق ها نشستم رو مبل
سوجون: خب
ا/ت: خب خب
سوجون: خب خب خب
ا/ت: خب خب خب خب... اه مگه مسابقست
سوجون: اول تو بخون
ا/ت: اول شما
سوجون: خانوما اول
ا/ت: زنگ بزنم سوآ و بک هیونم بیان؟
سوجون: اره همه باشیم بیشتر خوش میگذره
ا/ت: پس زنگ میزنم ( زنگ زد سوآ)
ا/ت: الو
سو آ: الو
ا/ت: میگم منو سوجون رفتیم کارائوکه تو هم بیا
سوآ: باشه حتما
ا/ت: به بک هون هم بگو
سوآ: اوکی
ا/ت: بای
سوآ: بای
(قطع کرد)
ا/ت: خب دیگه میان
سوجون: خودمون شروع کنیم
ا/ت: باشه  اول من
سوجون: بالاخره قبول کردی
ا/ت:  😁
ا/ت: خب میکروفونو بده
سوجون: بگیر
ا/ت: خب اهنگ   in the  middle  of the  night
چطوره؟
سوجون: خوبه
ا/ت:(شروع کرد به خوندن)
سوجون ویو *
ا/ت داشت میخوندو من نگاهش میکردم، اون خیلی صدای خوبی داره و وقتی اهنگ میخونه ادم محوش میشه  یه حس خاصی بهم میده نه اینکه عاشقش باشم اون بهترین دوستمه و به عنوان بهترین دوستم بیشتر از هر کسی عاشقشم
ا/ت: تموم شد نوبت توئه
سوجون: باشع، اومم تو انتخاب کن چه اهنگی بخونم سلیقت خوبه
ا/ت: مرسی، اومم فکر کنم اهنگ
shinunoga Ewa خوب باشه
سوجون: اوکی
سوجون:(شروع کرد خوندن)
ا/ت ویو *
سوجون صدای خوبی داره یعنی صداش خیلی قشنگه

ا/ت: صدات خوبه (اروم)
سوجون: وسط خوندن (لبخند میزنه)
.
سوجون: تموم شد، خوب بود؟
ا/ت: عالی بود
سوآ:هلوملیکم
ا/ت و سوجون: سلام
بک هیون: سلام
ا/ت: سلام دوست عزیز، بیاین بشینین
سوآ و بک هیون: نشستن
* چند ساعت بعد *
سوآ: ساعت ده و نیمه دیگه باید بریم
ا/ت: اره دیگه بریم  شما پسرام بلند شین
سوجون: صبر کن بک هیون وسط اهنگشه
بک هیون: تموم شد بریم
(رفتیم)
سوجون منو رسوند خونه جونگکوک خودش رفت
رفتم تو میخاستم برم طبقه بالا زنگ در اومد درو باز کردم  یه دختر پشت در بود
دختره: تو دیگه کی هستی هرزه
ا/ت:  اولن اصلا خوشم نمیاد تو دیدار اول اینطوری بی احترامی کنی دومن لقب خودتو رو من نزار
دختره: لقب خودم صبر کن به جونگکوک بگم  (هلم داد)
جونگکوک: اینجا چخبره؟...

ادامه دارد...