در خانه ای که پنجره اش

در خانه ای که پنجره اش
نور را در آغوش گرفته است
و سادگی در آن نفس می کشد
و سفره ی آن
مزین به لبخند خدا گشته است
تو را ای دوست
به لقمه ای "سلام" مهمان می کنم
#فریبا_الف.
#عاشقانه
دیدگاه ها (۴)

بیا در شهریور زنجیری ببافیم از #مهر با سرانگشتان مردانه ی تو...

دلم میخواد یه تخت چوبی بزارم کنجِ دنج حیاط و دروبرشو پرکنم ا...

هر سربازی؛ در جیب‌هایش، در موهایش و لای دکمه‌های یونیفورمش، ...

.کاش نقاش بودم تا آسمان زندگی ات  را آبی میکردم و دریای نگاه...

‌اینجا یکی خیال تو را می‌کشد نفستقویم ماه و سال تو را می‌کشد...

‍این روزها عجیب دل تنگ می شوم و من این دلتنگی را عاشقانه به ...

از مادر برایت بگویم، از روزی که رفتی هر روز، هر چند ساعت با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط