با همهی بی سر و سامانیام

با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام
باز به دنبال پریشانی‌ام
طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی‌ام
آمده‌ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه‌ی طوفانی‌ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام
آمده‌ام با عطش سال‌ها
تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی‌ام
خوب‌ترین حادثه می‌دانمت
خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی‌ام
حرف بزن، حرف بزن، سال‌هاست
تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام
ها به کجا میکشی‌ام خوب من؟
ها نکشانی به پشیمانی‌ام! 
دیدگاه ها (۴)

فال می خواهم بگیرممیشود نیت کنی؟میشود با این غزلاحساس سنخیت ...

دلم باراندلم دریادلم لبخند ماهی هادلم اغوای تاکستان به لطف م...

, چه کسی داد به چشمان تو سوگند مراکه چنین کرده به سوگند تو پ...

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیردز هر در می‌دهم پندش ولی...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

با همه ی شعر و غزل خوانی امگنگ ترین واژه ی عرفانی امگوی مرا ...

مخاطب ? ....مخاطبش عزیز ترین کسمهیادته...گفتم اهنگ موردعلاقت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط