مخاطب

مخاطب ? ....
مخاطبش عزیز ترین کسمه
یادته...گفتم اهنگ موردعلاقت... همین آهنگ و گفتی بابایئ خوب یادمه‍ :))

اهنگ موردعلاقت... هر وقت گوشش دادی،بدون اون اهنگ دقیقا حس الانم نسبت به توعه عزیز ترین کس دخترت

خواستم بگم میشه گفت دو ماه از آخرین باری که باهات حرف زدم گذشته...
این دوماه و نمیدونم چطور گذروندم ولی...
به قول کیم‌؛
رابطه ی ما دقیقا یه درامای کره ای بود
کیم گفت توی دراما ها خیلی وقتا پسره یا به خاطر تحصیل یا خانوادش محبور میشه چند سال تز پیش دختره بره...
و رابطه ی ما دقیقا تا اینجا یک دراما بوده...
کیم گفت حتما بعد برمیگرده تا دراماتون کامل شه...
چون ما یه دراماییم مجبوري بگردی تا ادامش بدیم باشه عزیز ترین مهسان؟..:))
منم باور کردم چون با تمام وجودم عشقم بهت و عشق تو به من و باور داشتم و دارم@
دقیقا مثل موقعی که گفتی هر وقت به من فکر کنی منم به تو / و هر من به تو فکر کنم تو هم به من فکر میکنی
،
گفتی مطمئنم بزرگ شم میبینمت این و حسم میگه و خیلی چیزای دیگه.
و...
باور کردم با تک تک قسمت های قلبم

هر روز،هر شب،هرساعت،هر دقیقه، به تو فکر میکنم عزیز ترینم و مرور کردن خاطراتمون مثل خوردن شیرین ترین شیرینی ای هست، که کنار تلخ ترین قهوه ممکن بخوری:)) آره آره، زندگی من قهوه ی طلخه وقتی تو نباشی توش [شیرینکم]
یادمه آخرین باری که باهات ارتباط داشتم ، بعد خداحافظی بود، ))
من توی بیوم نوشتم :: "ابر ها قشنگن،مگه نه؟"
و تو نوشتی :: "نه به اندازه تو:))"
میدونی معنی توم بیوم چی بود؟: معنیش میشد "چشم به راهتم"
و آره ، <اون بیو برای تو بود عزیز ترینم!٫>

خواستم بدونی،من هر شب با دیدن اون اسکرین شات ها و خاطرات شیرینمون میخوابم بابایی... اگه فکرتم نباشه،دیگه مهسانی نیست ، همین الانم این مهسان ، مهسان قبل نیست , ولی قسم به وجودت و خوشحالیت که عزیز ترین چیز برای منه که اگه برگردی این مرده متحرک و زنده میکنی ،

بیا و ببوس ، بیا و ببوس و زنده کن ، بیا و ببوس و این مرده ی توی تاوییوت رو به حرکت در بیار پرنس من ، بیا و من و باز بکن سفید برفی خودت عزیز ترین من )))

..:)))) @à