عاشقی بودم که دل دادم ولی زودباختم

عاشقی بودم که دل دادم ولی زودباختم
با همه جنگیدم وبازم شکستم, ساختم

عاشقی بودم که تنها دل ازاو میخواستم
من تمام هستی ام را پای عشق انداختم

عاشقی اشفته کرد حال من دیوانه را
چون بهای عشق را با گریه ام پرداختم

سادگی کردم,گذشتم از خطاهایت ولی
من تورا هرگز تورا,افسوس تورا نشناختم
دیدگاه ها (۶)

لایـــــق پرستـش است..!ڪــسی مثل تـــــــــــــــوڪہ در ایڹ ...

‌ دلـم گرفتـه اسـت...بـه اندازه ے تمـام دلتنگـی هاے دنیـابـه...

وقتی باختم، "مسیر" را یافتم.در بزرگراه زندگی همواره راهت را ...

عاشقی یک نوع قمار زندگیست"گرببازی عاقبت افسرده گیست"من نشستم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط