پاییزبود، هوا تاریک، مادر چادرش سرش بود و نماز میخوند. کتری روی چراغ علاءالدین میجوشید
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.