(گزیده ای از کتاب فرهنگ جامع سخنان امام حسین)
(گزیده ای از کتاب فرهنگ جامع سخنان امام حسین)
امام حسین علیه السّلام در عصر عاشورا رو به سوی آن قوم کرده
به راست و چپ نگریست
و هیچ یک از اصحاب و یاران خود را ندید،
مگر آن بر خاک افتادگانی را که پیشانی به خاک ساییده و مرگ صدایشان را بریده بود. پس صدا زد:
«ای مسلم بن عقیل!
ای هانی بن عروه!
ای حبیب بن مظاهر!
ای زهیر بن قین!
ای یزید بن مظاهر! ای یحیی بن کثیر! ای هلال بن نافع! ای ابراهیم بن حصین! ای عمیر بن مطاع! ای اسد کلبی! ای عبد اللّه بن عقیل!
ای مسلم بن عوسجه!
ای داود بن طرمّاح!
ای حرّ ریاحی!
ای علی بن الحسین!
شما ای دلاور مردان پایدار و ای سواران عرصه پیکار! چرا شما را فریاد می کنم و پاسخم نمی دهید و فرا می خوانم و از من نمی شنوید؟!
آیا شما خوابید که به بیداریتان امیدوار باشم یا محبّتتان از امام خود برگشته که به یاریاش نمی شتابید؟!
اینک این (کودکان و) بانوان پیامبرند که از فقدان شما (در هراس افتاده) ناتوان گشته اند.
ای بزرگواران غیور!
از خواب خود برخیزید و این سرکشان پست را از حرم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله برانید!
ولی (افسوس!) به خدا سوگند مرگ شما را به خاک افکنده و روزگار دغل با شما بی وفایی کرده است وگرنه شما از پاسخ دعوت من کوتاهی نمی کردید و از یاری من ناپیدا نمی شدید.
هان! اینک ما از فقدان شما داغداریم و به شما می پیوندیم که ما از آن خداییم و به سوی او بازآییم» «1».
بعد اشعاری بدین مضمون خواند:
«راد مردانی که چون برای دفع بلاهای روزگار- در آن حال که میان نیزه داران و فشارآوران (میدان نبرد) افتاده بودند-
فرا خوانده شدند، دلها را بر زرهها پوشیدند و به سوی جانبازی هجوم آوردند و حسین علیه السّلام را یاری کردند.
وه چه جوانمردانی! که زندگی عاریتی را ناخوش داشته رها کردند و به پوشش زیبای حیات ابدی در آمدند» «2».
امام باقر علیه السّلام فرمود: ...
حسین بن علی علیه السّلام کشته های خود را کنار هم می نهاد و می فرمود: «کشته های ما، کشته های پیامبران و آل پیامبرانند»«3»!
امام حسین علیه السّلام در عصر عاشورا رو به سوی آن قوم کرده
به راست و چپ نگریست
و هیچ یک از اصحاب و یاران خود را ندید،
مگر آن بر خاک افتادگانی را که پیشانی به خاک ساییده و مرگ صدایشان را بریده بود. پس صدا زد:
«ای مسلم بن عقیل!
ای هانی بن عروه!
ای حبیب بن مظاهر!
ای زهیر بن قین!
ای یزید بن مظاهر! ای یحیی بن کثیر! ای هلال بن نافع! ای ابراهیم بن حصین! ای عمیر بن مطاع! ای اسد کلبی! ای عبد اللّه بن عقیل!
ای مسلم بن عوسجه!
ای داود بن طرمّاح!
ای حرّ ریاحی!
ای علی بن الحسین!
شما ای دلاور مردان پایدار و ای سواران عرصه پیکار! چرا شما را فریاد می کنم و پاسخم نمی دهید و فرا می خوانم و از من نمی شنوید؟!
آیا شما خوابید که به بیداریتان امیدوار باشم یا محبّتتان از امام خود برگشته که به یاریاش نمی شتابید؟!
اینک این (کودکان و) بانوان پیامبرند که از فقدان شما (در هراس افتاده) ناتوان گشته اند.
ای بزرگواران غیور!
از خواب خود برخیزید و این سرکشان پست را از حرم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله برانید!
ولی (افسوس!) به خدا سوگند مرگ شما را به خاک افکنده و روزگار دغل با شما بی وفایی کرده است وگرنه شما از پاسخ دعوت من کوتاهی نمی کردید و از یاری من ناپیدا نمی شدید.
هان! اینک ما از فقدان شما داغداریم و به شما می پیوندیم که ما از آن خداییم و به سوی او بازآییم» «1».
بعد اشعاری بدین مضمون خواند:
«راد مردانی که چون برای دفع بلاهای روزگار- در آن حال که میان نیزه داران و فشارآوران (میدان نبرد) افتاده بودند-
فرا خوانده شدند، دلها را بر زرهها پوشیدند و به سوی جانبازی هجوم آوردند و حسین علیه السّلام را یاری کردند.
وه چه جوانمردانی! که زندگی عاریتی را ناخوش داشته رها کردند و به پوشش زیبای حیات ابدی در آمدند» «2».
امام باقر علیه السّلام فرمود: ...
حسین بن علی علیه السّلام کشته های خود را کنار هم می نهاد و می فرمود: «کشته های ما، کشته های پیامبران و آل پیامبرانند»«3»!
۸.۳k
۱۶ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.