گذشت زمان خیلی نامرده اصلا گذشت نداره
گذشت زمان خیلی نامرده، اصلا گذشت نداره!
وقتی باران سکوت کرد، آسمان آبی شد.
تشنهاش بود، رفت زندان کمی آب خنک بخورد.
آیندهنگر، خندههایش را برای روز مبادا نگه داشته بود.
دنبال شادی باش، غم تو را پیدا خواهد کرد.
هر کسی «ساز» خودش را میزند، مهم شمایید که به هر «ساز»ی نرقصید.
سعی کن مثل«برق» زندگی کنی؛ چون عمر مثل «باد» میگذرد.
پول، گره خیلی از مشکلات را باز میکند؛ ولی دهان خیلیها را هم میبندد.
زندگی بین تولد و مرگم فاصله انداخت.
وقتی باران سکوت کرد، آسمان آبی شد.
تشنهاش بود، رفت زندان کمی آب خنک بخورد.
آیندهنگر، خندههایش را برای روز مبادا نگه داشته بود.
دنبال شادی باش، غم تو را پیدا خواهد کرد.
هر کسی «ساز» خودش را میزند، مهم شمایید که به هر «ساز»ی نرقصید.
سعی کن مثل«برق» زندگی کنی؛ چون عمر مثل «باد» میگذرد.
پول، گره خیلی از مشکلات را باز میکند؛ ولی دهان خیلیها را هم میبندد.
زندگی بین تولد و مرگم فاصله انداخت.
- ۳۵۰
- ۲۸ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط