گاهی
گاهی
دلم می خواهد
بگذارم بروم
بی هرچه آشنا...
گوشه ی دوری گمنام
حوالیِ جایی بی اسم...
گاهی واقعا خیال می کنم
روی دست خداوند مانده ام
خسته اش کرده ام ...!
روزاش به سختی میگذشت ...
چه شبایی که از سردرد خوابش نمیبرد .
چه روزایی رو که تو کنج خونه مینشست و زانوی غم بغل میگرفت .
چه روزایی که هر چی پای منطقشو وسط میکشید بازم کم میاورد .
چه شبایی که دلش ی لحظه نوازشش رو میخواست و اون نبود.
چه روزایی که ...
وقتی حالش بد بود نمیتونست از خونه بزنه بیرون چون ...
دختر بود.
وقتی از دوریش رنج میکشید نمیتونست ی پاکت سیگار دستش بگیره و هی دود کنه چون...
دختر بود .
وقتی عصبی بود نمیتونست صداشو بالا ببره و عربده بکشه چون...
دختر بود .
وقتی با یکی عشقشو دید ،نمیتونست اونو برگردونه حتی به زور چون ...
دختر بود.
تنها ی گوشه کز میکرد و هی اشک میریخت و آهنگ مورد علاقش میشد....
همدم شباش .
دلم می خواهد
بگذارم بروم
بی هرچه آشنا...
گوشه ی دوری گمنام
حوالیِ جایی بی اسم...
گاهی واقعا خیال می کنم
روی دست خداوند مانده ام
خسته اش کرده ام ...!
روزاش به سختی میگذشت ...
چه شبایی که از سردرد خوابش نمیبرد .
چه روزایی رو که تو کنج خونه مینشست و زانوی غم بغل میگرفت .
چه روزایی که هر چی پای منطقشو وسط میکشید بازم کم میاورد .
چه شبایی که دلش ی لحظه نوازشش رو میخواست و اون نبود.
چه روزایی که ...
وقتی حالش بد بود نمیتونست از خونه بزنه بیرون چون ...
دختر بود.
وقتی از دوریش رنج میکشید نمیتونست ی پاکت سیگار دستش بگیره و هی دود کنه چون...
دختر بود .
وقتی عصبی بود نمیتونست صداشو بالا ببره و عربده بکشه چون...
دختر بود .
وقتی با یکی عشقشو دید ،نمیتونست اونو برگردونه حتی به زور چون ...
دختر بود.
تنها ی گوشه کز میکرد و هی اشک میریخت و آهنگ مورد علاقش میشد....
همدم شباش .
۲.۸k
۱۸ فروردین ۱۳۹۷